- ۳ نظر
- ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۰۱
من مهندس بوده ام، دلدادگی شأنم نبود
تازگی ها گلفروشی تازه کارم کرده ای !
{ مهدی ذوالقدر }
وطن پرستی ، آخرین سنگر یک فرمانده ی خبیث است .
Paths of glory - Stanley Kubrick
در واقع موضوع جنگ در این فیلم تنها جولان گاهیست برای بیان دیدگاه های تلخ اندیشانه کوبریک نسبت به انسان معاصر . ما در تمام مدت فیلم هیچ یک از سربازان دشمن را نمی بینیم و فیلم تنها در جبهه خودی می گذرد در واقع جنگ اصلی در همین جبهه خودیست که اتفاق می افتد.
فرماندهانی که در قصرهای خود نشسته اند وبر سر جان انسان های بی گناهی که به عنوان سرباز در خط مقدم جنگ شرکت دارند معامله می کنند.
راه های افتخار راوی از بین رفتن روابط سالم انسانی وجایگزینی رفتار های حیوانی و غیر انسانیست. نگاه کوبریک در این فیلم نگاهی به شدت انسان شناسانه و تلخ است. با وجود اینکه اتفاقات این فیلم در زمان جنگ جهانی دوم می گذرد اما در واقع برای این فیلم زمان ومکانی مشخص نمی توان در نظر گرفت زیرا این روابط سیاه همیشه و در همه جای دنیا وجود دارند..
+ فرانسه چنان از توصیف مفتضحانه ارتش و نظام اش به خشم آمد که نمایش فیلم، 18 سالی در کشوری که می گوید: «همه چیز مجاز است»، ممنوع بود.
«میبینی احمق! این را میگویند قدم اول. همیشه هم وضع از این قرار است. موقعیتی ایجاد می کنند درست شبیه بآنچه تو در آن گیری. برایت شخصیت و اهمیت میتراشند. عین یک بادکنک بادت میکنند و میبندند به شاخهی اقاقیا که گله به گله تیغ دارد. موقعیتی که برایت ساخته اند نمیگذارد بفهمی چه خبر است. عینا مثل حالا. ناظم مدرسه ات کلافه است. البته از دست مدیری مثل تو حق هم دارد. نمیخواهد لای این چرخها خردش کنند. همیشه هم که نمیخواهد ناظم بماند.
آخر ترفیعی، حق مقامی، مدیریتی و بالاتر و بالاتر. و حالا تو برایش عور و اطوار میآیی… ناظم دیگری هم که سراغ نداری. داری؟ اگر هم داشتی مگر سلمان بود یا اباذر؟ و اصلا خیال میکنی اگر سلمان و اباذر را هم جای این چلفتههای بی سر و زبان میگذاشتند فرقی میکرد؟ یا ول کن و برو یا قدم اول را بردار. سور بده بعد هم بخور- بده و بستان. بعد هم قدم دوم و بعد چهاردهم و… درست یک جیره خور صندوق دولت. موقع شناس، به نرخ روز نانخور، چرب زبان و درست همچون کنه ای چسبیده به مقررات! …»
+مدیر مدرسه | جلال آل احمد
سعدیا ! در پای جانان گر به خدمت سر نهی
همچنان عذرت بباید خواستن ، تقصیر را..
{ سعدی }
+لطفا کپی نکنید .
اگر قرار باشد به بقای شخصیت پس از مرگ جسم باور داشته باشیم باید تصور کنیم که پیوستگی زمانی خاطره ها یا دست کم عادت ها همچنان وجود خواهد داشت .
زیرا در غیر این صورت دلیلی در دست نداریم که بگوییم همان شخص از پیوستگی زمانی برخوردار بوده است . اما در همینجا فیزیولوژی دشواری هایی را پدید می آورد . عادت و حافظه هر دو از نتیجه آثاری که بر جسم - به ویژه مغز - گذاشته میشوند پدید می آیند .
چگونگی پیدایش عادات را می توان به چگونگی تشکیل بستر رود تشبیه کرد . آثاری که در جسم سبب پیدایش عادت و تشکیل حافظه میشود پس از مرگ و تباهی زدوده و محو میشود و اگر معجزه ای نباشد دشوار خواهد بود که به جسم تازه ای منتقل شود - جسمی که قرار است در دنیای دیگر در آن زندگی کنیم .
اگر قرار است روحی باشیم بدون جسم ، این نظر فقط بر تعداد دشواری های می افزاید .
در واقع فکر میکنم با توجه به دیدگاه های تازه درباره ی ماده ، روح بی جسم از نظر منطقی تردید پذیر است.ماده فقط روش معینی برای دسته بندی رویداد ها است و به این ترتیب جایی که رویدادها روی میدهند ماده نیز وجود دارد .
پیوستگی زمانی وجود شخص در سراسر زندگی جسم او اگر به موضوع تشکیل عادت وابسته باشد باید به موضوع پیوستگی جسم نیز وابستگی داشته باشد . اگر انتقال بستر رودخانه ای به آسمان به شیوه ای امکان پذیر باشد که هویت خود را از دست ندهد ، انتقال فرد هم به همانجا آسان خواهد بود..
+ نبرد دین و علم | برتراند راسل | دکتر احمد ایرانی
از آن روزی که سرودن اشعار را شروع کردم، برایم سوال بود که آیا این کار ارزشش را دارد:
آیا بهتر نخواهد بود اگر زندگی را به شعر برگردانیم تا آنکه اشعاری از زندگی بسازیم؟
+اکتاویو پاز - شاعر و نویسنده ی مکزیکی
هرکه در عشق سر از قله برآرد هنر است..
همه تا دامنهی کوه تحمل دارند !
{ مژگان عباسلو }
خوشحالم که به قله ی اول رسیدید..خوشحالم برای حال ِ خوب این روزهاتون :)
خوشحالم که هنوز دوست داشتن های واقعی وجود داره..خوشحالم که ثابت کردید تمام سختی ها
همه هیـچ اند اگر یار مـوافـق باشد !
مامان یک تکه یخ توی دهانش انداخته تا درد دندانش کمتر شود . دلم میخواهد .
میگویم : فکر میکنم منم یه دندون خراب داشته باشم.
مامان ناله میکند : اوه جک .
- واقعی واقعی ، عو عو عو ...
قیافه مامان عوض میشود : اگه بخوای میتونی یه تکه یخ بخوری ، لازم نیست دندون درد بگیری..
-خیلی خوبه
-دیگه من رو اینطور نترسون .
نمیدانستم میتوانم او را بترسانم . یک تکه یخ از یخچال برایم می آورد ، نفسش را با فشار بیرون میدهد : "دروغگو ، دروغگو دشمن خداست ."
ولی من دروغ نگفتم ، فقط وانمود کردم !
+ اتاق | اما دون اهو | علی قانع
یکی از فیلم های شگفت انگیزی که سال پیش اکران شد ، Room اثر Lenny Abrahamson بود با داستانی که از روی یک رمان اقتباس شده بود . جالب اینکه نویسنده ی فیلمنامه هم خود نویسنده ی کتاب بود .
به نظر من هنوز هم ادبیات به واسطه ی پیشینه ی طولانی و گسترده ای که داره قدرتمندتر از سینماست اما سینما به خاطر مخاطبان بسیار بیشتری که داره که تاثیرگذاری گسترده تری بر جامعه داره..مطمئنا بیشتر مردم ترجیح میدن به تماشای یک فیلم دو ساعته بنشینند تا خوندن یک کتاب سیصد صفحه ای !
اما مزیت یک اثر ادبی بر این که تنها دو نفر یعنی شخص نویسنده و ناشر در موفقیتش نقش دارند اما در یک فیلم تعداد زیادی از عوامل (چند دقیقه ی طولانی پایان فیلم ها و سیاهه ی اسامی رو در نظر بیارید :) باید نقش خودشون به خوبی ایفا کنند تا فیلم منجر به یک شاهکار سینمایی بشه..
هم رمان و هم فیلم " اتاق " ارزش خوندن و دیدن دارند به شرطی که تنها به چشم یک اثر داستانی بهشون نگاه نشه..چون هم پرسش های فلسفی و هم مسائل روانشناختی زیادی در متنشون دارند که مطمئنا ارزش فکر کردن داره..
"اتاق" این گونه و با این جملات آغاز میگردد:
«امروز پنج سالم شد. دیشب وقتی تو کمد خوابیدم، چهار سالم بود ولی وقتی تو تاریکی صبح زود از توی رختخواب پا شدم، پنج سالم شد. اجی مجی لاترجی. قبلش، سه ساله، یک ساله و صفر ساله بودم. «زیر صفر هم بودم؟»
تو چیستی ؟
که من از موج هر تبسم ِ تو
بسان قایق سرگشته روی گردابم !
{ فریدون مشیری }
دلایل محکمی هست تا معتقد شویم که حیات بر روی سیاره ی ما تا جاودان ادامه نمی یابد ، چنانکه هرگونه خوشبینی که بر بنیاد جریان تاریخ زمین استوار شده است دامنه اش باید محدود و موقت باشد .
البته ممکن است در جای دیگر حیات یا موجود زنده وجود داشته باشد ، اما اگر وجود داشته باشد ، از آن هیچ خبر نداریم و هیچ دلیلی ندارد که فرض کنیم که این موجود زنده به علمای پرهیزگار الاهیات بیشتر شباهت دارد تا به هیتلر .
زمین گوشه ای به غایت کوچک از عالم است و پاره ای کوچک از منظومه ی شمسی . منظومه ی شمسی پاره ای کوچک از کهکشان راه شیری است . و کهکشان راه شیری پاره ای کوچک از چندین هزار هزار کهکشان است که تلسکوپ های نوین آشکارشان کرده است .
در این گوشه ی بی اهمیت کیهان ، میان پرده ای کوتاه وجود دارد در میان دو دوره ی مدید فاقد حیات .
در این میان پرده ی کوتاه ، میان پرده ای بس کوتاه تر وجود دارد که مشتمل بر انسان است .
اگر به راستی انسان مقصود عالم است ، مقدمه ی آن کمی مدید می نماید !
آدمی را به یاد ِ پیرمرد محترم پرگویی می اندازد که داستانی بس دراز و ملال آور میگوید که سراسرش به تمامی ناخوشایند است تا اینکه مطلبی کمابیش بی اهمیت در آن به پایان می آید .
گمان نمیکنم علمای الهیات دیانتی در خور برای ممکن ساختن چنین تشبیهی از خود نشان داده باشند .
+ آیا خدا وجود دارد | برتراند راسل
دائما محبوس، عقلش در صور..از قفس اندر قفس دارد گذر..مولانا
مادرم همیشه یه چیزی میگفت ، که منو دیوونه میکرد
"خورشید هر روز طلوع و غروب میکنه و تو هم میتونی انتخاب کنی که بری تماشاش کنی یا نه..
میتونی خودت درمسیر زیبایی ها قرار بدی.. " و این فقط انتخاب خودته..
Wild (2014) - Director: Jean-Marc Vallée