دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

جسم و روح

يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۱۲ ب.ظ


اگر قرار باشد به بقای شخصیت پس از مرگ جسم باور داشته باشیم باید تصور کنیم که پیوستگی زمانی خاطره ها یا دست کم عادت ها همچنان وجود خواهد داشت .

زیرا در غیر این صورت دلیلی در دست نداریم که بگوییم همان شخص از پیوستگی زمانی برخوردار بوده است . اما در همینجا فیزیولوژی دشواری هایی را پدید می آورد . عادت و حافظه هر دو از نتیجه آثاری که بر جسم - به ویژه مغز - گذاشته میشوند پدید می آیند .

چگونگی پیدایش عادات را می توان به چگونگی تشکیل بستر رود تشبیه کرد . آثاری که در جسم سبب پیدایش عادت و تشکیل حافظه میشود پس از مرگ و تباهی زدوده و محو میشود و اگر معجزه ای نباشد دشوار خواهد بود که به جسم تازه ای منتقل شود - جسمی که قرار است در دنیای دیگر در آن زندگی کنیم .

اگر قرار است روحی باشیم بدون جسم ، این نظر فقط بر تعداد دشواری های می افزاید .

در واقع فکر میکنم با توجه به دیدگاه های تازه درباره ی ماده ، روح بی جسم از نظر منطقی تردید پذیر است.ماده فقط روش معینی برای دسته بندی رویداد ها است و به این ترتیب جایی که رویدادها روی میدهند ماده نیز وجود دارد .

پیوستگی زمانی وجود شخص در سراسر زندگی جسم او اگر به موضوع تشکیل عادت وابسته باشد باید به موضوع پیوستگی جسم نیز وابستگی داشته باشد . اگر انتقال بستر رودخانه ای به آسمان به شیوه ای امکان پذیر باشد که هویت خود را از دست ندهد ، انتقال فرد هم به همانجا آسان خواهد بود..


+ نبرد دین و علم | برتراند راسل | دکتر احمد ایرانی


  • موافقین ۴ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۱۲ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۴)

چه سوال سختی پرسیدید. نمیدونم. 
نظر خودم اینه که ندانم گرایی فرق زیادی با باور نداشتن نداره فقط این رو در نظر میگیره که امکان به دست آوردن اطلاعات جدید و شواهد تازه وجود داره. در حقیقت ندانم گرایی میگه الان شواهدی وجود نداره. خب ما طبق علم الان عمل میکنیم و موضوع رو رد میکنیم اما این احتمال وجود داره که بعدا شواهد بیشتری به دست بیاریم. اما باور نداشتن نقطه ی مقابل ایمانه. ایمان میگه فلان چیز وجود داره و تا ابد امکان ردش نیست. باور نداشتن (نمیدونم لغت مناسبیه یا نه نمیخوام به آتییسم محدودش کنم) میگه نه وجود نداره و امکان قبولش نیست. ندانم گرایی میگه با اطلاعات الان رد میشه اما درمورد اینکه شواهد دیگه ای وجود داشته باشه چیزی نمیدونم. 
اینکه واقعا به چه دلایلی میتونه بوجود بیاد رو نمیدونم. چیزیم که گفتم نظرم و برداشتم از ندانم گرایی بود. البته هنوز تصمیم نگرفتم طرفدارش باشم یا نه. اگر اطلاعات بیشتری دارید خوشحال میشم بدونم.
پاسخ:
به نظر من باور نداشتن و یک انکار کلی ، باعث میشه ( مثلا گروه خاصی مثل آت.ئی.ست ها ) به شکلی در ردیف مومنان قرار بگیرند ...در واقع افتادن از اون طرف بامه..هرچند دلایل قانع کننده تری هم داشته باشند
چیزی که من در ندانم گراها دوست دارم ، اینه که خیلی به این مسائل اهمیت نمیدن و درگیر جنجال و کشمش برای اثبات یا تلقین حرف هاشون نمیشن ..حرف های دو طرف میشنوند و سعی میکنند به شکلی عاقلانه و به دور از تعصب در موردش نظر بدن
اما دو طرف دیگه دنبال اثبات عقیدشون هستند نه یاد گرفتن..
منم در همین حد میدونم
سلام
تا اونجاییی که من متوجه شدم ندانم گرایی فقط بیان میکنه شاید دلایل کافی برای اثبات چیزی درحال حاضر نداشته باشه اما امکان به دست آوردن دلایل و شواهد وجود داره اما در حال حاضر که دلیلی نیست ردش میکنیم. یکی از تفاوت های بین خدایی و ندانم گرایی همینه که ندانم گرایی احتمال اینکه در آینده شواهدی به دست بیاد رو درنظر میگیره اما آتییست ها ایین امکان رو رد میکنن. هر دو تا زمانی که شواهد وجود نداره باور ندارن البته! به نظر من ندانم گرایی اصلا به دلیل محتاط بودن نیست.
البته درباره ی روح، این موضوع انقدر ساده نیست که با دو سه خط استدلال هر چند منطقی و درست رد بشه. مثل پری دریایی نیست. وجود یا عدم وجود روح از فلاسفه ی یونان باستان و ادیان تا همین الان مورد بحثه و فکر میکنم علم من اونقدر زیاد نیست که خیلی راحت بگم روح وجود نداره و کاملا ردش کنم گرچه وقتی شک وارد میشه و دلایلی وجود داره که وجود روح رو رد میکنه "من" اعتقادات رو دور میریزم و تا زمانی که شواهد منطقی براش پیدا بشه نسبت بهش بی اعتقادم.
پاسخ:
سلام

پس به نظرتون ندانم گرایی به چه دلایلی میتونه اتفاق بیافته ؟

و من قدرت اثبات روح رو از طریق علمی دارم ولی اینجا مطرح نمیکنم..

چون خداوند هرکه را بخواهد خود هدایت میکند... 

پاسخ:
وای قلبم ، چقدر ناراحت شدم ، چقدر ما بی سعادتیم که قادر به استفاده از علم لایتناهی شما نیستیم ، وااسفا ، واحسرتا
این سوال که اگر نفس (روح) غیرمادی (مجرد) باشه ارتباطش با جسم مادی و تاثیر و تاثر این دو روی هم چطور توجیه میشه، پاسخ منطقی و قابل قبولی نداره. البته جواب هایی براش ذکر شده اما به همشون ایراداتی وارده و اگر بی طرف نگاه کنییم نمیشه قبولشون کرد.
و البته با مطالعه ی پیشرفته تر مغز،نمود فیزیکی اکثر احساسات و فرایندهایی که (نمیدونم فرایند واژه ی درستیه یا نه) به روح نسبت داده میشد، مشاهده شده و دیگه برای توجیه چیزی نیاز به توسل به روح نداریم.
فکر میکنم همین دلیل قوی ای برای شک به وجود روح باشه حالا اگر بخوایم به جدا شدن روح از بدن و حیاتش پس از بدن بپردازیم که مثل همین متن زیاد میشه سوال وارد کرد.
مثلا عادت و حافظه که هر دو کاملا در مغز شکل میگیرن چطور میتونن به روح غیر مادی منتقل بشن؟ و اصلا چرا باید این اتفاق بیفته؟ و همینطور شخصیت که بخش زیادیش وابسته به ژنتیک و تصاویر و خاطرات موجود در ناخوداگاه فرده. این تصاویر و خاطرات موجود در ناخوداگاه، کاملا مربوط به مغز انسان میشه.
فکر میکنم آخرش به یه "نمیدانم " بزرگ ختم میشه :)

پاسخ:
حرفاتون کاملا قابل قبول برام
فقط به نظر من وقتی هیچ شواهدی بر وجود چیزی نیست ( مثلا روح ) بعد از این که استدلال های طرف مقابل به همون شکلی که شما اشاره کردید رد کردیم ، دیگه لازم نیست بگیم نمیدونیم   که شاید اینطور محتاطانه تر باشه   ولی  به نظر من درست تر اینه که بحث کنار بذاریم تا مدعی دلیلی بر ادعاش بیاره .ولی این اظهار ندانستن باعث ایجاد نوعی ابهام  میشه تا بعضی ها همچنان به اون چیز معتقد باشد
در حالیکه همونطور که گفتم وقتی هیچ شاهدی بر مدعایی نیست ، حتی فرض وجودش ( که گاهی به شکل ندانستن بیان میشه )هم اشتباهه..( مثال پری دریایی ، که شاهدی بر وجودش نیست ، برای اثبات عدم وجودش هم کاری نمیشه کرد ، ولی احمقانست که چون در افسانه ها بهش اشاره شده بدون هیچ مدرکی به وجودش اعتقاد داشته باشیم یا چون دلیلی بر ردش نیست در این مورد ندانم گرا باشیم )
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی