دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یوستین گردر» ثبت شده است


دختر پرتقالی بعد دنیای سوفی و راز فال ورق سومین کتابی بود که از یوستین گردر خوندم..به نظرم رمان خیلی متوسطیه..گردر تو این کتاب نه ایده تازه ای داره نه در روایت جذاب همون ایده ی معمولی و تکراری موفقه ، نه اونقدرها در طرح موضوعات فلسفی مورد نظرش..

حرف تازه ای برای گفتن نداره ( بیشتر همین حرفا رو در کتاب دنیای سوفی هم گفته) و اینجا دو سه تا سوال مهم اما تکراری مطرح و سعی میکنه در لابه لای داستانش بهشون جواب بده..که البته جواب بدیع و شگفت انگیز و تازه ای هم در چنته نداره..قصد داشتم تمام آثارشو بخونم ولی فکر میکنم همون دنیای سوفی کافی بوده..

دختر پرتقالی و راز فال ورق رو هم برای سرگرمی میشه خوند و چندان حاصل بیشتری نداره...اما در کل نگاه گردر به طبیعت و آسمون بالای سرش و کهکشان ها رو دوست دارم..اون حس شگفتی که نسبت به دنیای اطرافش داره قشنگه..

به هرحال حالا که تا اینجا اومدم ، به بهانه همین کتاب سری میزنم به یکی از این سوالات جالبی که اینجا بازپرسیده شده و اگه حوصله و وقت داشتم این یکی دوهفته سعی میکنم ببینم چه جوابایی میشه براش پیدا کرد..و اصلاً فایده ی فکر کردن به چنین سوالاتی چی میتونه باشه..

"زمانی را تصور کن که تازه همه‌چیز به‌وجود آمده بود و تو در آستانه افسانه حیات بودی و حق انتخاب داشتی. می‌توانستی برای یک‌بار در این سیاره به دنیا بیایی. اما نمی‌دانستی که چه‌وقت باید زندگی را شروع کنی، چگونه و چه مدت؟ فرض کن فقط همین را می‌دانستی که اگر تصمیم می‌گرفتی به این دنیا بیایی، زمانی این اتفاق می‌افتاد که وقتش رسیده بود. این را هم می‌دانستی که وقتی زمان یک دور بچرخد، باید دوباره زمان و هرچه در آن است را ترک کنی و شاید برایت ناخوشایند باشد؛ زیرا برای بسیاری از انسان‌ها این افسانه آن‌قدر دلپذیر است که وقتی به ترک‌کردن‌اش فکر می‌کنند، اشک دور چشمان‌شان حلقه می‌زند.." البته شاید هم زندگی ات آنقدر ناخوشایند و پر از رنج و درد باشد که روزی آرزو کنی کاش هرگز به اینجا پا نمیگذاشتی..با دانستن همه ی این ها اگر حق انتخاب داشتی چه تصمیمی میگرفتی ؟ 



من مخالفتی با آرایش دخترها ندارم . اما حقیقت این است که همه ی ما در این فضای بی انتها روی یک سیاره زندگی میکنیم.  تصور وجود فضا هم باورنکردنی و حیرت انگیز است . فکر کردن به این که فضا و کهکشانی هم وجود دارد واقعاً از تصور خارج است . ولی دخترهایی در کلاس ما بودند که با چشمان غیر مسلح قادر به دیدن جهان نبودند.شاید پسرهایی هم وجود داشته باشند که فقط قادر به دیدن یک قدم جلوی پایشان باشند.

مطمئناً فرق زیادی بین یک آینه کوچک آرایش و یک آینه تلسکوپی عظیم هست.فکر می کنم این همان چیزی است که آن را «ایجاد تغییر در مکان و دورنما» می نامند.شاید بتوان آن را یک تجربه تفهیمی هم نامید.برای یک تجربه تفهیمی هیچ وقت دیر نیست. ولی انسانهای زیادی بدون درک این موضوع در فضای تهی معلق هستند و فقط زنده اند.برای این دسته از انسانها  پرسه زدن روی این کره خاکی و اندیشیدن به موضوعات عادی و روزمره کافی است.

تکرار میکنم : من هیچ چیز را مردود نمیشمارم . فقط میکوشم به این نکته ی مهم اشاره کنم که بهتر است کمی جلوتر از نوک دماغمان را ببینیم و گرفتار روزمرگی زندگی شخصی مان نشویم.


+دختر پرتقال | یوستین گاردر | مترجم مهرداد بازیاری


( به ترجمه ی دیگر همین قسمت از کتاب نگاه کنید !دقیقا دارن چیکار میکنند اینا..چی داریم میخونیم !)
{این تصور مضحکی است که اصولاً به وجود فضا فکر کنیم در حالی که در کنارمان دخترهایی هستند که از شدت ریمل موجود بر روی مژه هایشان نمی توانند فضا را ببینند و مطمئناً پسرهایی هم هستند که چنان غرق در فوتبالند که نیم نگاهی به افق نمی اندازند.در هر صورت بین یک آیینه آرایشی و یک تلسکوپ قابل استفاده تفاوت قابل ملاحظه ای وجود دارد و به نظر من این همان چیزی است که به آن «تفاوت دیدگاه ها» می گویند. شاید ما هم می توانستیم از تجربه «آهان» حرف بزنیم اما برای تجربه آن هیچ وقت دیر نیست در حالی که خیلی از افراد در تمام عمرشان حتی یک بار هم در یک اتاق خالی از هوا , حرکت و پرواز نکرده اند.این جا , این پایین همیشه چیزهای زیادی برای شکوه و شکایت وجود دارد و فقط کافیست هرکسی به قیافه خودش فکر کند/  ترجمه مهوش خرمی پور - دختر پرتقالی }



درست پیش از آنکه دوستی تلفن بزند یا وارد خانه ام شود درباره ی او فکر میکنم. بسیاری از مردم، این هم آیندی را پدیده ای ماورا طبیعی می دانند. اما اگر این دوست تلفن هم نزند، من به او فکر میکنم!

به علاوه، او بیشتر اوقات به من تلفن میزند، بی آنکه من به او فکر کرده باشم.

متوجه شدی؟ مسئله این است که مردم آن مواردی را به خاطر میسپارند که دو حادثه همزمان اتفاق می افتند. اگر درست زمانی که به پول احتیاج مبرم دارند، پولی پیدا کنند، عقیده دارند که علت آن چیزی ماوراء الطبیعی بوده است. آن ها حتی هنگامی که برای بدست آوردن مقداری پول خود را به آب و آتش میزنند نیز اینکار را میکنند.

به این ترتیب یک سلسه شایعات درباره ی تجارب گوناگون ماوراء الطبیعی به راه می افتد.مردم آنقدر به اینجور چیزها علاقه دارند که به سرعت یک مجموعه داستان ساخته میشود.

اما در اینجا نیز فقط بلیط ها برنده قابل دیدن اند.

وقتی من ژوکر جمع میکنم خیلی عجیب نیست که یک کشو پر از ژوکر داشته باشم!


+راز فال ورق | یوستین گوردر | عباس مخبر



وقتی در تمام طول زندگیت دیگران تصمیم میگیرند چی بخونی، چی ببینی و چی بشنوی...

انتظار نداشته باش چیز قابل توجهی بدونی.



http://s3.picofile.com/file/8230403168/20151204_171918.jpg



سوفی عزیز ، دلواپسی من این است که مبادا تو هم مانند بسیاری از مردم چنان تربیت شوی که جهان را بدیهی بشماری..

متاسفانه پا به سن که میگذاریم به نیروی جاذبه خو میگیریم ، از این گذشته دیری نپاییده به خود جهان خو میگیریم . انگار در حین نشو و نما توان شگفتی درباره ی جهان را از دست میدهیم .

و بدین ترتیب ، از عاملی اساسی محروم میشویم - و همین است که فیلسوفان سعی میکنند به ما بازگردانند . چیزی که در کنه ما میگوید ، حیات رازی بزرگ است..

بیشتر مردم به دلیل های گوناگون چنان در چنبر امور زندگی گیر می افتند که شگفتی جهان از یادشان میرود .

اما جهان و هرچه در آن است برای کودک تازگی دارد و او را به شگفت می اندازد . بزرگترها اینطور نیستند . اکثرشان جهان را چیزی عادی میشمارند..


+دنیای سوفی | یوستین گردر




مهمترین چیز در زندگی چیست ؟

اگر این سوال را از کسی بکنیم که سخت گرسنه است  ، خواهد گفت غذا . اگر از کسی بپرسیم که از سرما دارد میمیرد ، خواهد گفت گرما . و اگر از آدمی تک و تنها همین سوال را بکنیم ، لابد خواهد گفت ، مصاحبت با آدم ها .

ولی هنگامی که این نیازهای اولیه برآورده شد ، آیا چیزی میماند که انسان بدان نیازمند باشد ؟


+دنیای سوفی | یوستین گردر



عجیب نبود که او نمیدانست کیست ؟ و بی انصافی نیست که انسان در قیافه خود دستی ندارد ؟

این قیافه را به او قالب کرده بودند  ! آدم میتواند دوستانش را خود انتخاب کند ، اما انتخاب خودش دست خودش نیست . حتی بشر بودنش هم دست خودش نیست..


+دنیای سوفی | یوستین گردر



دنیای سوفی کتابی است مخصوص کسانی که می خواهند مسیر دانستن را آغاز کنند.

نویسنده ، تاریخ فلسفه را در قالب رمانی در 600 صفحه برایتان می گوید. از اساطیر یونانی شروع می کند تا به دوران خود ما می رسد.

هدف اولیه ی نویسنده برای نوشتن دنیای سوفی, فراهم کردن متن فلسفی ساده ای بوده که به درد شاگردانش بخورد. خواندن این کتاب محدودیت سنی ندارد. حتی یک نوجوان 15 ساله هم می تواند از خواندنش لذت ببرد...



Donyaye Sufi Book.Jpg


دنیای سوفی کتاب شاخص و معروفیه که احتمالا، بیشتر افراد کتابخوان خوندنش..شروع خوبی برای یادگیری و آشنایی با فلسفه ست و من فکر میکنم خوندنش برای هر فردی حتی اگه به فلسفه علاقه ای نداره لازمه..مخصوصا برای پدر و مادرها یا کسانی که میخوان پدر و مادر بشن و برای جواب دادن به سوالاتشون و از اون مهم تر ایجاد سوال در ذهن آماده و  تشنه ی یادگیری اون ها..
شاید خیلی بهتر بود اگر در نظام آموزش رسمی کشورمون به جای تعلیمات دینی و آموزش قران به بچه های دبستانی (که طبق عرف خود اسلام هنوز به سن تکلیف نرسیدند که بخوان در مورد اصول این دین تحقیق کنند تا اون ها رو بپذیرند یا نه تا در نهایت انتخاب کنند که میخواهند مسلمان یا صاحب دین دیگه ای بشن ) فلسفه و چطور فکر و تحقیق کردنو یاد میدادیم..
کاش همه چیز زودتر شروع میشد و جلوتر بودیم..

به هرحال  اگر می خواهید چیزهایی درمورد فلسفه یاد بگیرین طوری که خسته نشین این کتاب گزینه بسیار مناسبیه . چون که کتاب به صورت رمان و بسیار ساده نوشته شده ، در ضمن خسته کننده نیست و به قول سوفی شاید فیلسوف نشیم اما حداقل یاد میگریم که چه‌جوری فلسفی فکر کنیم  !