یادداشت هفتگی 3 - چرا بحث کردن با اغلب افراد بیهوده است ؟
نقدی بر یادداشت " آل پاچینو و موقعیت آقای خلبان " نوشته محسن الوان ساز،سردبیر مجله ی ابزورد
- آقای تعمیرگاه چی کار کرد؟
- ماشینمون خراب بود آقای تعمیرکار شلنگشو عوض کرد.
- شیلنگ دستشوئیش خراب بود؟!
من در حالی که به زور جلوی خنده امو گرفته بودم یاد سوال شازده کوچولو از آقای خلبان حین تعمیر هواپیماش افتادم که :
بره ای که علف ها رو می خوره گل ها رو هم می خوره؟
و برای این که تو اون موقعیت قرار نگیرم یه گوشه ای پارک کردم وکاپوت ماشینو دادم بالا و شروع کردم به توضیح دادن در مورد سیستم خنک کننده ماشین به یه دختر سه ساله و وقتی که تو اون گرمای عصر به ده ها سوال با ربط و بی ربط دخترم جواب دادم و از کلافگی دراومدم فکر کردم که ما چقدر از این موقعیت های مشابه در طول روز داریم کسانی که با تصورات و نادانسته هاشون مسائل رو تحلیل می کنند و ما با خنده از کنارشون می گذریم و حتی گهگاه از سر تبختر و تفاخر یاد اون جمله آل پاچینو می افتیم که :
بعضی وقتا به طرف نگاه می کنم و تعجب می کنم این حجم از حماقت چطور تو کله به اون کوچیکی جا شده؟!
انتظاری که ما از جامعه داریم با هزینه ای که برایش صرف می کنیم رابطه مستقیمی دارد
اگر در تاکسی نشستید و تحلیل خنده داری را از راننده تاکسی شنیدید هدفون را در گوشتان فشار ندهید اگر دوستی در یکی از شبکه های اجتماعی پیامی را از سر ناآگاهی می فرستد سریع گروه را ترک نکنید زیرا شما در قبال ناآگاهی جامعه مسئول هستید و این اطلاع رسانی های کوچک در حقیقت گام هایی هستند که برای بهبود آگاهی جامعه بر می داریم . و چیزی که قرن هاست در گوش ما خوانده اند که باید از نادان گریخت ، نوعی دیگر از جهل و ناآگاهیست باید با نادانی مواجه شد و آن را به چالش کشید رها کردن نادان به حال خویش در حقیقت اجازه دادن به تداوم وضعیتیست که به آن گرفتاریم.
محسن الوان ساز
تمثیل اگرچه یکی از اقسام استدلال منطقیه اما از قطعیتی برخوردار نیست .به گمان من اشتباهی که نویسنده مرتکب شده، تشبیه دو وضعیت کاملا متفاوته..
ذهن کودکان( برخلاف اکثر بزرگسالان) مانند یک صفحه ی سفید کاغذ، تشنه و آماده یادگیری اطلاعات جدیده ...در واقع اون ها به راحتی اطلاعات جدید رو میپذیرند و مقاومتی در برابرشون نشون نمیدن.. اما ذهن بزرگسالان شبیه کاغذهای سیاه و خط خطی شده ، آمادگی برای پذیرشی خطوط و داده های جدید نداره ...برای ثبت داده های جدید باید خطوط قبلی رو پاک کرد اما حتی با وجود پاک کردن خطوط ، این صفحه احتمالا هیچ وقت به سفیدی قبل نخواهد بود .
در واقع در بزرگسالان پیش فرض ها و تصوراتی از هر مسئله و موضوعی وجود داره و برای تصحیح و جایگزینی این اطلاعات و پیش فرض ها نیاز به سه مرحله ست ..
1.قانع کردن مخاطب که در حال اشتباهه
2. دور ریختن اطلاعات یا استدلال های غلط قبلیش ( unlearn ) 3.همراهی
مخاطب برای رسیدن به سواد اطلاعاتی
اما
طی کردن این مسیر با فردی که هر حرفی رو که میشنوه ، باور میکنه ، قادر به
تشخیص منابع معتبر از غیرمعتبر نیست ، با انواع مغالطه ها آشنایی نداره
و...بسیار دشوار خواهد بود .
(در واقع این افراد نیاز به یک دوره بازپروری و آموزش کلی،
در یک بازه ی زمانی بلندمدت توسط معلمین مجرب دارند ، نه
بحث ها و صحبت های پراکنده در زمان های کوتاه و موقعیت های نامناسبی مثل محیط های مجازی یا تاکسی ! )
به تجربه برای
من ثابت شده چیزی که نویسنده از اون به عنوان "اطلاع رسانی های کوچک" برای "
بهبود آگاهی جامعه" نام میبره ، در اکثر اوقات وقت تلف کردنی بیش نیست .
کسی که در هنگام صحبت کردن ، گوش نمیکنه و آماده یادگیری نیست و فقط به دنبال اثبات
حرف های خودشه یا کسی که بدون اطلاع از صحت و سقم مطالب (در مورد سلامتی ) در شبکه های اجتماعی
اون ها رو میپذیره و انتشارشون میده... یا کسی که در کامنت ها و پست های
اینستاگرام به دنبال اثبات یا رد خداست ( آقای مصطفی ملکیان در 330 صفحه و 49 درس گفتار این کارو انجام میده ! ) یا کسی که تمام افکارش توسط رسانه های غیرقابل اعتماد بسته بندی و جهت دهی شده اند به مرتبه ای نرسیده که لیاقت وقت گذاشتن و صحبت کردن داشته باشه .
در
واقع کسی آماده و لایق یادگیری و هم صحبتی خواهد بود که خاضعانه
خواهان پذیرش آموزه های جدید باشه.. و این متاسفانه مرتبه ای نیست که هر انسانی بهش دست پیدا کنه .
انسانی که به این مرتبه برسه ، در هر موقعیتی بحث نمیکنه بلکه میپرسه تا جواب بگیره و به اون فکر کنه . حرف نمیزنه بلکه به دنبال منابع و انسانهایی آگاه تر میگرده تا بیشتر گوش کنه..
شاید عاقلانه و حتی اقتصادی تر باشه که همچنان هدفون رو ( حتی محکم تر از قبل ) در گوشمون فشار بدیم..چون از نگاه من بدتر از کاری نکردن ، تلاش بیهوده و کار کردن در مسیر نادرسته ، که باعث اتلاف انرژی و از دست رفتن زمان میشه..هرکسی اگر واقعا به دنبال چیزی باشه ( و لایق اون ) حتما پیداش میکنه..
"آدم ها هیچ چیز را با شنیدنش نمی آموزند، باید خودشان
آن را کشف کنند."
- دوشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۵۷ ب.ظ