دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Fences 2016» ثبت شده است


شاید اونهایی که داشتن پدری دیکتاتور و سلطه جو با کهن الگو پوزیدون رو تجربه کرده باشن خیلی بهتر فیلم fences رو بفهمن. پدری که دنیا رو از نگاه تجربه هاش میبینه و نه اون چیزی که در لحظه در حال اتفاق افتادنه. پدری که در دوران کودکی حس خوبی از  حضورش در خونه نداشتی، نوجوونی رو با ترس و جوونی رو با حسی شبیه نفرت ازش گذروندی..کنار اومدن باهاش در هیچ زمانی آسون نبوده و احتمالا تمام زندگیت تحت تاثیر حضور در خونه ی چنین مردی خواهد بود. به هرحال بچه ای که زیر دست پدری خودرای و عصبانی بزرگ بشه، حمایت لازمو نبینه و بارها عباراتی شبیه خونه ی من، غذای من و پول منو شنیده باشه نمیتونه با حال نرمالی به جامعه وارد بشه.

فقط هم شیوه ی برخورد اون با تو نیست که بر روی زندگیت تاثیر میذاره، تماشای نحوه ی تعامل اون با باقی اعضای خانواده، مثلاً جر و بحث های دائمی با مادر صبورت چیزهایی نیستند که بتونی به راحتی فراموش کنی..

در فیلم، پدر، بارها با تعریف خاطراتی از گذشته اش به شکلی ناخودآگاه زمینه رو برای درک رفتارهای فعلی ش فراهم میکنه. اینکه در بچگی چه سختی هایی کشیده، چه رفتارها و خشونت هایی از پدرش دیده، چطور مادرش به خاطر برخوردهای پدرش از خونه فرار کرده و خودش بعد از ترک کردن خونه و مستقل شدن با چه مشکلاتی رو به رو شده ..

هربار که دنزل واشنگتن با حسرت از رویاهای برباد رفته و آرزوهای به بار ننشته اش ( که بخشی اش به خاطر تبعیض نژادی و سیاه پوست بودنش بوده ) صحبت میکنه بیشتر متوجه آسیبهای عمیقی میشیم که در طول سالها بر روانه اش نشسته. اینها هیچکدوم توجیه نحوه رفتارش با فرزندان و همسرش نخواهد بود اما نشانه هایی هستند که زمینه رو برای درک بهتر اون مهیا میکنند. او هم ثمره ی یک تربیت غلط و رشد و حضور در یک محیط نامناسب بوده..

هربار که با پدرم به مشکل برخوردم به این فکر کردم که همونطور که اون آدم موردعلاقه ی من نیست من هم هیچوقت فرزند دلخواهش نبودم. اگه خودخواه نباشیم خواهیم دید این نارضایتی دوطرفه ست و جای سرزنشی وجود نداره. انتظار فداکاری داشتن از این تیپ پدرها هم بیهوده ست، خب البته من هم فداکاریو یاد نگرفتم!

به هرحال اگه واقعا بتونی در جای طرف مقابلت قرار بگیری و با شخصیت اون و تمام چیزهایی که تا این لحظه از سر گذرونده به قضایا نگاه کنی خیلی خیلی راحت تر میتونی با رفتار و حرفاش کنار بیای و با کمترین آسیب ازشون عبور کنی..


http://bayanbox.ir/view/5483740483618585449/Fences-2016-1080p-WEB-DL-6CH-ShAaNiG-30NAMA-145958-2017-06-27-18-33-46.jpg


+دنزل واشنگتن رو دوست دارم. حضورش به فیلمها اعتبار میده. همیشه میتونه یک فیلم معمولی رو به یک فیلم خوب و یک فیلم خوبو تبدیل به یک فیلم عالی کنه. از نحوه ی مونولوگ و یا دیالوگ گویی ش در فیلم تعجب خواهید کرد، که چطور میتونه سیلی از واژه ها رو با چنین تسلطی که فقط از یک بازیگر ماهر تئاتر بر میاد به زبون بیاره. از نمایشنامه ی کم نظیر آگوست ویلسون هم نباید به سادگی عبور کرد، همه چیز از اونجا شروع شده..



+من به تشییع جنازه پدر نمیام..
-مراقب حرف زدنت باش
پسر..اون پدرته که داری در موردش حرف میزنی. من نمیخوام امروز صبح اینطوری حرف بزنی. من تو رو بزرگت نکردم که اینطوری بشی. تو اونجا سلامت ایستادی..بزرگ شدی و داری میگی به تشییع جنازه پدرت نمیری ؟

+مامان گوش کن..
-من نمیخوام اینو بشنوم کوری..فقط این فکر رو از سرت بیرون کن

+من باید بهش بگم نه..یک بار در زندگیم باید بهش بگم نه
-نمیخوام به این گوش کنم. من میدونم تو و پدرت چشم تو چشم نشدید..ولی مجبور نیستم امروز صبح به این جور حرف ها گوش کنم. بی احترامی به پدرت تو رو مرد نمیکنه کوری..
تو باید خودت یه راهی براش پیدا کنی اما نرفتن به تشییع جنازه پدرت تو رو مرد نمیکنه

+مامان. تمام مدتی که داشتم بزرگ میشدم و در خونه اون زندگی میکردم پدر مثل یک سایه بود که همه جا دنبال تو میومد و از گوشت تو میخورد. اون دور تو حلقه زده بود و روی تو بود. تو حتی نمیتونستی بگی خودت کسی هستی اون سایه در گوشت تو نفوذ کرده بود سعی میکرد بخزه به درونت سعی میکرد درون تو زندگی کنه. الان که به هرجای این خونه که نگاه میکنم تروی مکسون رو میبینم که درست به من زل زده. زیر تخت. توی کمد یا هرجای دیگه..من فقط دارم میگم من باید راهی پیدا کنم تا از شر اون سایه خلاص بشم.
-تو درست مثل اون هستی تو درون خودت اونو داری...

+اینو به من نگو مامان
-تو تروی مکسون تازه ای هستی که داره تکرار میشه

+ولی من نمیخوام تروی مکسون باشم. من فقط میخوام خودم باشم.

-تو نمیتونی کسی باشی جز اونی که هستی کوری..اون سایه چیزی نبود جز چیزی که در درون خودت پرورش دادی..یا باید رشد کنی تا به اون برسی یا باید اونو از ریشه بزنی..پدرت میخواست هر چیزی باشی که اون نبود و همینطور میخواست هر چیزی باشی که اون بود..حالا من نمیدونم اون اشتباه میکرد یا نه ولی اینو میدونم که میخواست فایده اش بیشتر از ضررش باشه
بعضی وقت ها وقتی بهم دست میزد کبود میشد و بعضی وقت ها وقتی منو بغل میکرد میبرید
وقتی من اولین بار پدرت رو دیدم با فکر کردم اون مردی هست که میتونی خودتو بهش عرضه کنی..اون میتونه وجودت رو پر کنه..اون مردی بود که میتونست تمام فضاهای خالی که در لبه های احساست وجود داشتن رو پر کنه..وقتی پدرت توی خونه راه میرفت..اون فقط ..خیلی بزرگ بود..اون پرش کرده بود..

اون اولین اشتباه من بود. اینکه نذارم کمی فضا برای من باقی بذاره. اما من..خونه ای میخواستم که بتونم توش بخونم..و این چیزی بود که پدرت به من داد. من درابتدا نمیدونستم برای اینکه قدرتش رو بالا نگه دارم باید تکه های کوچک خودم رو فدا کنم. پس من زندگی اونو به عنوان زندگی خودم فرض کردم و تمام تکه ها رو مخلوط کردم به طوری که به سختی میتونستی بگی کدوم مال کیه.

با همه ی اینها..اون انتخاب من بود ،زندگی من..


Fences 2016 - Denzel Washington

http://bayanbox.ir/view/181294731200496375/Fences-2016-1080p-WEB-DL-6CH-ShAaNiG-30NAMA-178364-2017-06-27-19-38-45.jpg



[کوری به پدرش ]

+چطور میتونی هیچ وقت منو دوست نداشته باشی؟

-دوستت داشته باشم؟ کی گفته من باید تو رو دوست داشته باشم؟ کدوم قانون میگه من باید از تو خوشم بیاد ؟
میخوای جلوی صورت من بایستی و همچین سوال های احمقانه ای بپرسی؟ و در مورد این حرف بزنی که من باید از کسی خوشم بیاد؟ وقتی باهات حرف میزنم بیا اینجا پسر و سرتو بالا بگیر..من ازت یک سوال پرسیدم، کدوم قانون میگه من باید از تو خوشم بیاد ؟

+هیچی
-خیلی خب..تو هر روز غذا نمیخوری؟ وقتی باهات حرف میزنم جوابمو بده. تو هر روز غذا نمیخوری ؟

+اره

- تا وقتی که تو خونه من هستی..وقتی با من حرف میزنی یک قربان میزاری آخرش..
+بله قربان
-تو هر روز غذا میخوری؟
+بله قربان
-یک سقف روی سرت داری؟
+بله قربان
-تنت لباس داری ؟
+بله قربان
-فکر میکنی از کجا اومدن ؟
+به خاطر تو..
-آه، لعنت..من میدونم به خاطر منه. ولی فکر میکنی به خاطر چیه ؟

+چون تو منو دوست داری

-دوستت دارم ؟! من هر روز صبح از اینجا میرم بیرون و آشغال جمع میکنم چون از تو خوشم میاد؟ تو احمق ترین آدمی هستی که تا به حال دیدم. من اینکارو میکنم چون این شغل منه، مسئولیت منه. یک مرد باید از خانواده خودش مراقبت کنه. تو در خونه من زندگی میکنی، شکمتو با غذای من سیر میکنی، پشتتو روی تخت خواب من میذاری،چون تو پسر من هستی. نه به خاطر اینکه دوستت دارم. چون این وظیفه منه که ازت مراقبت کنم. من یک مسئولیت به تو مدیون هستم. حالا بذار این مساله رو همین الان تمومش کنیم قبل از اینکه بزرگتر از این بشه.
من لازم نیست از تو خوشم بیاد. آقای رند به من حقوق نمیده چون از من خوشش میاد. اون به من پول میده چون به من مدیونه. من همه چیزی که لازم بود بهت دادم. من زندگی تو رو بهت دادم. یعنی من و مادرت بین خودمون تقسیمش کردیم..و دوست داشتن تو قسمتی از قرار نبود..از اینجا به بعد هم تو زندگیت نگران این نباش که کسی دوستت داره یا نه !

فقط مطمئن شو که باهات درست رفتار میشه..


Fences 2016 Denzel Washington


http://bayanbox.ir/view/5603967380411316816/8b8db30a-fa28-43ca-b827-c84f6be8b0de.jpg