دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آشنایی با مغالطات» ثبت شده است


هر عملی، ممکن است پیامدهای پیش بینی نشده ی فراوانی داشته باشد. حال اگر کسی به دلیل برخی از پیامدهای غیرقابل پیش بینی یک عمل، اصل آن عمل را مذموم بشمارد یا به خاطر اجتناب از پیامدهای آن عمل، اصل عمل را بایکوت کند دچار مغالطه ی "افتادن در سراشیبی شده" است.


اینکه آیا این نتایج پروا شده از آن، رخ خواهد داد یا نه، درواقع امر در قدم اول معین نمی‌شود؛ این اظهارنظر که تغییری در آن جهت، ماشه زنجیره‌ای از عکس‌العمل‌های فاجعه‌بار را خواهد کشید، چیزی است که معمولاً تضمینی برای آن فراهم نیست. لیکن، این استدلال در دفاع از وضع موجود (Status Quoْ) فراخوانده می‌شود. آنچه در این موارد درواقع نیاز است تا معین شود، احتمالی است که موجب رخ ‌دادن (یا رخ ندادن) نتایج مورد پروا می‌گردد.


بایستی دقت شود که حکم یک عمل، با حکم پیامدهای آن عمل یکسان نیست. می توان یک عمل را مجاز شمرد اما برای اجتناب از پیامدهای نامناسب آن عمل، تمهیداتی غیر از بایکوت کردن اصل عمل، در نظر داشت.

مثال 1: ما با اصل اجرای کنسرت موسیقی در شهرها، مشکلی نداریم. اما چه کسی تضمین می کند برگزاری کنسرت در شهرها، موجب برخی رفتارهای غیرمتعارف از سوی مردم نشود!
اصل عمل: اجرای کنسرت موسیقی.

یکی از پیامدهای احتمالی عمل: رفتار غیر متعارف از سوی برخی مردم

مثال 2: دغدغه ی ما ورود زنان به ورزشگاه نیست؛ دغدغه ی ما شعارهای زننده و خلاف عفتی است که توسط برخی از تماشاگرنماها سر داده می شود. آیا شما مناسب می دانید که زن و دختر خودتان در ورزشگاه ها، این الفاظ رکیک را بشنوند؟!- بهتر است زن ها وارد ورزشگاه نشوند تا الفاظ رکیک تماشاگران به گوششان نخورد.
اصل عمل: ورود زنان به ورزشگاه.

یکی از پیامدهای ممکن عمل: استعمال الفاظ رکیک توسط تماشاگرها



 اگر من ناراحتی قلبی داشته باشم و بعلاوه همه داروهایی را که آزموده ایم ناراحتی ما را مرتفع نکرده است؛ حالا یک دارویی پیدا شده که ناراحتی قلبی مرا خوب میکند. اگر شما استدلال کردید که این دارو را نخور، زیرا با اینکه ناراحتی قلبی تو را رفع میکند ولی برای معده ات ضرر دارد. در این استدلال شما مغالطه ای است، زیرا اگر دوایی هست که هم قلب مرا شفا میدهد و هم برای معده ام عارضه ای ندارد، در این صورت تو حق داری به من بگویی این دارویی که در اختیارت هست را مصرف نکن.

اما وقتی چنین دارویی نیست، این دارو را باید مصرف کنم. اگردنبال آن دوا بروم، دنبالِ کمال ناممکن رفته ام و هرکه دنبال کمال ناممکن رفت، از کمال های کوچکترِ ممکن، خودش را محروم کرده است.


+مصطفی ملکیان


مغالطه ی ترکیب مفصل :

این مغالطه زمانی رخ می دهد که محمول به صورت مجزا برای موضوع صادق باشد، اما اگر کسی دو جمله را به صورت ترکیبی بیان کند؛ حاصل جمله کاذب خواهد بود.

مثال: اگر کسی نویسنده و ورزشکار باشد اما در یکی ماهر و در کار دیگر بدون مهارت باشد. می توان درباره ی او گفت: "او نویسنده ی بدون مهارت و ورزشکاری ماهر است" یا می توان گفت: "او نویسنده و ورزشکار است" ولی اگر کسی درباره ی او بگوید: "او نویسنده و ورزشکار ماهری است"؛ دچار سخن مغالطه آمیز شده است زیرا این توهم پیش می آید که او نویسنده ی ماهری هم هست.


1.دقت داشته باشیم جملات را نمی توان به راحتی با هم ترکیب کرد.

2.به هنگام عطف دو کلمه صفات آن ها نیز به صورت مشترک درخواهد آمد.
3.به هنگام شنیدن جملاتی که از عطف دو جمله حاصل شده به صحت و صدق هر دو جمله به صورت جداگانه دقت نماییم.




مغالطه ی ابهام ساختاری شبیه مغالطه ی اشتراک لفظی است. با این تفاوت که در این جا ابهام معنا ناشی از یک لفظ نیست؛ بلکه ناشی از ساختار جمله است.


مغالطه ی ابهام ساختاری وقتی صورت می گیرد که فرد جمله ای را به کار برد که بیش از یک معنا داشته باشد. و آن جمله برای مخاطب مطابق با یک تفسیر صحیح و مقبول باشد و مطابق با تفسیر دیگر خطا و غیر قابل قبول. حال اگر شخص آن جمله را در مقدمات استدلال خود، مطابق با تفسیر اول به کار برد ولی استنتاج خود را مطابق با تفسیر دوم انجام دهد؛ مرتکب "مغالطه ی ابهام ساختاری" شده است.

مثال 1:
می گویند پادشاه لیدا، در نظر داشت با داریوش، پادشاه ایران وارد جنگ شود. از کاهن معبد دلفی خواست که نتیجه ی جنگ را پیشگویی کند. کاهن گفت: "اگر به جنگ داریوش بروی یک امپراطوری بزرگ را نابود خواهی کرد"- پادشاه لیدا به جنگ داریوش رفت و از او شکست سنگینی خورد. هنگام بازگشت کاهن را مورد مواخذه قرار داد. اما کاهن مدعی شد که پیشگویی او درست بوده است؛ زیرا او گفته: "اگر به جنگ داریوش بروی یک امپراطوری بزرگ (یعنی امپراطوری لیدا) را نابود خواهی کرد"!

مثال 2: کودک تا پدرش را دید لباسش را مرتب کرد (لباس خودش را یا لباس پدرش را؟!)
مثال 3:  اجناس دزدیده شده توسط مامورین کشف شد.
مثال 4: من از راهنمایی شما پشیمانم.


تعریف مغالطه: مغالطه، قیاس فاسدی است که منتج به نتیجه ی صحیح نباشد و فساد آن یا از جهت ماده است یا صورت و یا هر دو.

+ آگاهانه و عمدی بودن یا غیر آگاهانه و سهوی بودن، تاثیری در مغالطه ندارد. مغالطه ای که عمدی انجام شود "سفسطه" است.


1. مغالطه ی اشتراک لفظ:

استعمال یک لفظ در یک متن با معانی گوناگون، بدون توجه به تعدد معانی آن. به طوری که این امر موجب یک استنتاج خطأ شود.

مثال 1:
انگور شیرین است.
شیرین معشوق فرهاد است.
پس: انگور معشوق فرهاد است :)

مثال 2:
سعادت غایت زندگی انسان است.
غایت زندگی انسان مرگ است.
پس: سعادت انسان همان مرگ است!

(کلمه ی غایت در مقدمه ی اول به معنای هدف و در مقدمه ی دوم به معنای انتها است، هم چنین کلمه ی زندگی در مقدمه ی دوم به معنای زندگی این جهانی و در مقدمه ی اول اعم از آن است. این تشابه لفظ سبب ایجاد یک نتیجه گیری نادرست شده است)