شاید این سوال برایتان پیش آماده باشد که چرا افراد با وجود اینکه میدانند کشیدن سیگار (و وابسته بودن به هر عادت خطرناک دیگری) برای سلامتیشان مضر است باز به انجام این کارها ادامه میدهند؟
عموما هر کس بر این باور است که از دیگران سالم تر و طولانیتر زندگی خواهد کرد. این یک نگرش ذاتی انسان است. ما احتمال اینکه اتفاقات ناگوار برای دیگران بیفتد را بالاتر از احتمال اینکه همان حوادث برای خودمان بیفتد میدانیم. (مخصوصا در مورد بیماریهای سختدرمانی چون سرطان و...)
تصور کنید که شما با دوستتان در یک خودرو با صورت ۱۸۰ کیلومتر بر ساعت درحال حرکت هستید. وقتی که دوست شما پشت فرمان است، شما نگرانتر خواهید بود تا اینکه خودتان پشت فرمان باشید. تحقیقات چایتی استارز در ساله ۱۹۶۹ نشان داد که ریسک پذیری انسان نسبت به چیزهایی که بر آنها کنترل دارد ۱۰۰۰ برابر بیشتر از چیزهائیست که کنترلی بر روی آن ندارد!
کیی.سی کول در کتاب جهان و فنجان چای ( K.C. Cole/ Universe and the Tea Cup) به این نکته اشاره میکند که ما معمولا به خطرهای اتفاقی و شخصی، بیشتر واکنش نشان میدهیم، تا به خطرهایی که در درازمدت احتمال بیشتری برای اتفاق افتادن دارند.
او در کتابش مثال جالبی زده است. تصور کنید که سیگار هیچ ضرری برای بدن نداشته باشد، ولی در یک پاکت از هر هجده هزار پاکت یک سیگار وجود دارد که اگر روشن شود، منفجر شده و باعث از بین رفتن مغز فرد میشود. (همانطور که هر روز افرادی زیادی در خیابان و در اثر حوادث رانندگی، مغزشان آسیب میبیند و به شکل دردناکی میمیرند.) اگر این احتمال وجود داشت چه تعداد از افراد سیگاری باز هم به سیگار کشیدنشان ادامه میدادند؟
حقیقت این است که در دنیای واقعی هم روزانه همین تعداد افراد در اثر کشیدن سیگار از بین میروند. اثر مرگبار کشیدن سیگار ِ سمی در فرضیه، فقط واضح تر شده است، ولی احتمالا تاثیرش در تصمیمات ما به مراتب بیشتر است. به همین دلیل ساده که خطر دیگر نزدیک و قابل لمس شده است.
پینوشت: [ به نظر شخص من جدا از این مسائل، یک میلی هم به نمایشِ بیتفاوتی به خودویرانگری (تدریجی یا آنی) و اهمیت نداشتن مرگ و زندگی در نظر "من"، در بعضی از آدمها وجود داره.
کشیدن سیگار نمایشیشده ترین، کمهزینهترین و سهلالوصولترین نماد این خودتخریبی و بیتفاوتی خیالیه.
خیالی چون همونطور که در پایان رمان جزء از کل میبینیم..."در نهایت" هرکسی برای چند لحظه زندگی بیشتر دست و پا میزند! ]