پافشاری بیهوده
ناهار رو که تو خونه زوج سالخورده خوردیم یکی شروع کرد به جمع کردن سفره، من هم رفتم پشت سینک تا ظرفها رو بشورم. کمی اصرار کردم تا قبول کردن. شنیده بودم که پیرمرد روی شکل شستن ظرفها و همینطور آبی که مصرف میشه حساسه. اما با خودم گفتم میتونم با دقت کافی رضایتش رو جلب کنم.
در تمام طول ماجرا سعی میکردم وقتهایی که نیازی به آب نیست سریع شیر رو ببندم و هر ظرف رو هرچند با کمترین مقدار ممکن آب، اما خیلی تمیز بشورم. با این حال احساس کردم هر جوری که انجامش بدم پیرمردی رو که اونجا وایستاده راضی نمیکنه. باید خودش انجام میداد. به شیوه خودش. فقط همون راه براش درست بود و بهش احساس رضایت میداد.
فکر میکنم فرق بین "وسواس" و "مراقبت" همینه. و به اندازه همین قصه هم ساده است. در مراقبت همه توان برای بهترین کارایی در نظر گرفته و نتیجه با تمام نقصهاش پذیرفته میشه. اما در وسواس یه سختگیری پیچیدهیِ تموم نشدنی ِ اذیتت کننده برای یه نتیجه کم نقص وجود داره. یه پافشاری بیهوده که شاید نتیجه رو کمی بهتر کنه، اما واقعا به زحمتش نمیارزه.
- جمعه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۰۴ ب.ظ