دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۱۱۲ مطلب با موضوع «موسیقی» ثبت شده است


همیشه فکر کردم که باید پشت هر ترانه و آهنگ موندگار و دوست داشتنی قصه ای بوده باشه..یه اتفاقی که باعث الهام و خلق اون اثر شده..اتفاقی که شاید در جایی از تاریخ هنر یا سرگذشت اون هنرمند قابل پیدا کردن  و شنیدن باشه..شایدم نه..گاهی باید همه چیز بسپاری به تخلیت و فکر کنی چی میتونسته باعث این آفرینش باشکوه بشه...


{ Enrico Macias - Le Mendiant De L'Amour }


Le mendiant de l`amour


سرم پر از عشقه و قلبم پر از دوستی

من به چیزی جز جشن و تفریح و سرگرمی فکر نمی کنم

هر طور میخواین فکر کنین : من اینجوریم

سعی نکنید دنبال ِ فهمیدن و درک من باشید : فقط بهم گوش کنین

در تمام شهر منو به اسم " گدای عشق " صدا می زنن.

من برای کسانی که دوستم دارن ترانه می خونم و همیشه همین باقی می مونم

گدای عشق بودن شرمندگی نداره


من هر روز زیر پنجره های شما آواز می خونم :

به من ( عشق )بدین

خدا بهتون ( عشق ) برمیگردونه..

به من مهربانی بدید نه پول

تمام ثروتتون برای خودتون... آخه این روزا

خوشبختی دیگه فروختنی نیست.... خورشید به همه می تابه


بیاین سر میز ِ من بشینین و بهم گوش بدین :

توی این کره ی خاکی همه گدای عشق هستن

و آدم ها هرچقدر که پولدار یا فقیر باشن همیشه همینطور باقی می مونن :

این انسان های عجیب و شگفت انگیز... این گداهای عشق


من ، هر روز به مهربونی و نوازش نیاز دارم

پس اجازه بدین بهتون بگم که سخاوت و بخشندگی

تقسیم کردن اشک ها و لبخندهاست

من نمیخوام بدونم برای کی و چرا ؟

من امتیازی ندارم به کسی بدم ... حرفمو گوش کنین :

در تمام شهر منو گدای عشق صدا می زنن

من برای کسانی که دوستم دارن ترانه میخونم و همیشه همین باقی می مونم

گدای عشق بودن مایه خجالت نیست

من زیر پنجره ی خانه های شما

هر روز ترانه می خونم ....


ترجمه از اینجا..


http://s7.picofile.com/file/8257125884/images.jpg


در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت ؟

حسن  ِ تو ز تحسین تو بستست زبان را !


{ سعدی }


http://s7.picofile.com/file/8255809050/1442494538742.jpg


زین دست که دیدار تو دل می‌برد از دست

ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را !


++  { Indila - Love Story  }



طبع تو سیر آمد از من جای دیگر دل نهاد

من که را جویم که چون تو ، طبع هرجاییم نیست ؟


{ سعدی }



http://s6.picofile.com/file/8252110718/1433502579933.jpg


+شاید تنها سعدی باشه که بتونه فقط در یک مصرع هم به ستایش از یارش بنشینه ، هم با خاک یکسانش کنه !

+ { Atash - Salar Aghili }


اگر تو عاشقی می خواهی
من هر آنچه را که تو از من طلب کنی برایت انجام می دهم

و اگر نوع دیگری از عشق می خواهی
من صورتکی از برای تو به سر می کنم...


اگر که معشوقه ای  می خواهی
دست من را بگیر
یا که می‌خواهی در عصبانیت بر من حمله آوری
این جا ایستاده ام..

من مرد تو هستم


اگر که تو یک مشت زن می خواهی

برای تو به درون گود ، پا می گذارم

و اگر دکتری می خواهی..بند بند تو را معاینه می کنم


اگر که یک راننده می خواهی
سوار شو..
و اگر که می خواهی من را به گشت و گذار ببری
میدانی که می توانی..
من مرد تو هستم


آه، ماه چقدر درخشان است

بند ها چقدر تنگ اند
جانداران به خواب نمی‌روند
به سوی تو دویده ام از میان قول هایی که به تو داده ام
که عهد بستم و نتوانستم به آن ها عمل کنم..


اگر که می خواهی به خواب بروی
لحظه ای در جاده برای تو خواهم راند
و اگر که می خواهی خیابان را به تنهایی سیر کنی
برای تو ناپیدا می شوم..


اگر که عاشقی می خواهی
هر آن چه را که از من بخواهی برایت انجام می دهم

و یا اگر نوع دیگری از عشق می خواهی
برای تو صورتکی به سر می کنم..


{Leonard Cohen - I'm Your Man }



http://s6.picofile.com/file/8250418926/d6db0f91cbe04e0e6bf2feb73b19c16e.jpg


http://s6.picofile.com/file/8249304634/10_Things_I_Hate_About_You_7.jpg


نسخه های زیادی از این آهنگ فوق العاده وجود داره اما من اندی ویلیامز انتخاب کردم..لیریکش هم در ادامه ی مطلب هست.

{  Andy Williams - Cant Take My Eyes Off You }




دیگری از نظرم گر برود باکی نیست

تو که معشوقی و محبوبی و منظور ، مرو ..


{ اوحدی }


http://s6.picofile.com/file/8249018726/9e823f69bea5048a88ac6291b6b26b36.jpg


+یه زمانی خیلی برام غیرقابل درک و تاسف برانگیز بود وقت شعرهایی میخوندم که درشون با لذت از غم عشق و حزن دوری صحبت شده بود ( اینکه به دنبال چیزی دست نیافتنی بودند و این جست و جو و تلاشو تا زمان نابودی خودشون ادامه میدادند برام نامفهوم و بی معنی بود)..اما الان فکر میکنم این که اصلا کسی یا چیزی در زندگیت وجود نداشته باشه تا احساسی ( هرچند اندوه) در تو برانگیزه ، میتونه موضوع خیلی خیلی غم انگیزتری باشه ...

++ { Aida Shahghasemi - Hame chiz taghsir baad ast }



مرنجان دلم را ، که این مرغ  ِ وحشی

ز بامی که برخاست، مشکل نشیند..



{ طبیب اصفهانی }



http://s7.picofile.com/file/8247910950/107382800_d2TC9Kp8cDw.jpg


+ { ِDarya Dadvar - Navaei }

+خلد گر به پا خاری، آسان برآرم
چه سازم به خاری که در دل نشیند؟



دیگری نیست که مهر  ِ تو در او شاید بست

چاره بعد از تو ندانیم به جز تنهایی..


{ سعدی }



http://s7.picofile.com/file/8247079234/downloadq18.jpg


+{ Taher Ghoreyshi - Mahboube Ziba }



 آنـک جان در روی ِ او خندد چو قنــد

از تـرش رویــی خلقــش چه گزنـــد ؟ 


{ مولانا }



http://s7.picofile.com/file/8246535934/1447331891915.jpg


+ { Ellie Goulding - Love Me Like You Do }



اول آهنگ گوش کنید..شعر  ِ کامل هم در ادامه ی مطلب هست..


"

حقیقت..

نه به رنگ است و نه بو... نه به های است و نه هو
نه به این است و نه او ، نه به جام است و سبو

گر به این نقطه رسیدی
به تو سربسته و در پرده بگویم..

تا کسی نشنود این راز گهربار جهان را

آنچه گفتند و سرودند ... تو آنی !
خود ِ تو جان  ِ  جهانی..

گر نهانی و عیانی
تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی..

تو ندانی که خود آن نقطه عشقی
تو خود اسرار نهانی ، تو خود ، باغ بهشتی

تو به خود آمده از فلسفه چون و چرایی

به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی
 در همه افلاک بزرگی ، نه که جزئی ، نه که چون آب در اندام سبوئی

" تو خود اویی ..به خود آی "


به خود آی تا به در خانه ی متروکه ی هر عابد و زاهد ننشینی
و به جز روشنی شعشعه پرتو خود هیچ نبینی

و گل وصل بچینی ...


به خود آی ..


{ علی حیدری }




تو هم دلبندی هم دل میبری زیبای خفته ، گهی با ما گهی با دیگرانی، ای سیه مو

کمی کم کن از آن ناز ُ ادا گنگ و پنهان ، شبیه نامه های بی نشانی ای سیه مو


نمی دانم کجا زلفت جنونم را بر انگیخت ، کجای زندگی من تو رخ دادی سیه مو

نمی دانی کجای قلبم و گیری نشونه ، تو صاحب اختیار مایی و مختاری سیه مو..


{ فراز حلمی }


+ { Ali Zand Vakili - Siah Moo }


من شکوفایی گلهای امیدم را در رؤیاها می بینم

و ندایی که به من می گوید :

 ” گر چه شب تاریک است ، دل قوی دار ، سحر نزدیک است “


دل من در دل شب
خواب پروانه شدن می بیند

مهر صبحدمان داس به دست
خرمن خواب مرا می چیند


آسمانها آبی
 پر مرغان صداقت آبی ست
دیده در اینه ی صبح تو را می بیند

از گریبان تو صبح صادق
 می گشاید پر و بال


تو گل سرخ منی ، تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری 

نه ! از آن پاکتری..

تو بهاری ؟ نه ..
بهاران از توست

از تو می گیرد وام
هر بهار اینهمه زیبایی را !


هوس باغ و بهارانم نیست ..

ای بهین باغ و بهارانم تو !



{ حمید مصدق }


 *بهین : بهترین ، نیکو ترین

++ {  Fill The Blank - Dang SHow }


دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین ..

سینه را ساختی از عشقش، سرشارترین


آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین

چه دل آزارترین شد، چه دل آزارترین؟



{ فریدون مشیری }




+یه دیدی نگفتمی هست تو نگاهش :) 

+{SILVA HAKOBYAN - Gisher }



مبادا دل ببندم ،

به هر نامحرم عشق...


+{ حدیث آشنایی - شکیلا }



چون نهالی سست می لرزد

روحم از سرمای تنهائی

می خزد در ظلمت قلبم

وحشت دنیای تنهائی..

 

دیگرم گرمی نمی بخشی

عشق، ای خورشید یخ بسته

سینه ام صحرای نومیدیست

خسته ام، از عشق هم ، خسته



{ فروغ فرخزاد }



http://s7.picofile.com/file/8238874892/09474390ed7eafaca588a69e1435414d.jpg


+آنچه می گشتم به دنبالش ، وای بر من، نقش ِ خوابی بود..

++{ برف - میلاد درخشانی }




آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی
دست خود ز جان شستم از برای آزادی

تا مگر به دست آرم دامن وصالش را
می دوم به پای سر در قفای آزادی

با عوامل تکفیر ، صنف ارتجاعی باز
حمله میکند دایم بر بنای آزادی !

در محیط طوفای زای ، ماهرانه در جنگ است
ناخدای استبداد با خدای آزادی

شیـخ از آن کند اصرار بر خرابی احرار
چون بقای خود بیند در فنای آزادی..

دامن محبت را گر کنی ز خون رنگین
می توان تو را گفتن ، پیشوای آزادی

فرخی ز جان و دل می کند در این محفل
دل نثار استقلال ، جان فدای آزادی..


{ فرخی یزدی }


http://s6.picofile.com/file/8238182684/1445075227525.jpg




نگفتمت مَرو آن جا که آشنات منـم

در این سراب فنا چشمـه حیات منم


وگر به خشم رَوی صد هزار سال ز  ِ مـن
به عاقبت به من آیی که منتهات منم


نگفتمت که به نقش ِ جهان مشو راضی ؟

که نقش بند سراپرده رضات منم


نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهــی

مرو به خشک که دریــای باصفات منم..


نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو ؟

بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم


نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند

که آتش و تبش و گرمی هوات منم


نگفتمت که صفت‌های زشت در تو نهند

که گم کنی که سرچشمه صفات منم..



{ مولانا }



+{Homayoun Khorram - Taghatam Deh }




از کــوی می فروشان ، جایی کجا توان رفت..

کآنجــا غم  ِ جهان را ، خاکی به سر توان کرد ؟



{ فروغی بسطامی }



http://s7.picofile.com/file/8235319076/744368_949.jpg


+ { علی زندوکیلی - رفتی }