دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۲۸۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است


تو چیستی ؟

که من از موج هر تبسم  ِ تو


بسان قایق سرگشته روی گردابم !


{ فریدون مشیری }


http://s6.picofile.com/file/8245260792/12822284_987317521337120_1921509207_n.jpg


دائما محبوس، عقلش در صور..از قفس اندر قفس دارد گذر..مولانا



اول آهنگ گوش کنید..شعر  ِ کامل هم در ادامه ی مطلب هست..


"

حقیقت..

نه به رنگ است و نه بو... نه به های است و نه هو
نه به این است و نه او ، نه به جام است و سبو

گر به این نقطه رسیدی
به تو سربسته و در پرده بگویم..

تا کسی نشنود این راز گهربار جهان را

آنچه گفتند و سرودند ... تو آنی !
خود ِ تو جان  ِ  جهانی..

گر نهانی و عیانی
تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی..

تو ندانی که خود آن نقطه عشقی
تو خود اسرار نهانی ، تو خود ، باغ بهشتی

تو به خود آمده از فلسفه چون و چرایی

به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی
 در همه افلاک بزرگی ، نه که جزئی ، نه که چون آب در اندام سبوئی

" تو خود اویی ..به خود آی "


به خود آی تا به در خانه ی متروکه ی هر عابد و زاهد ننشینی
و به جز روشنی شعشعه پرتو خود هیچ نبینی

و گل وصل بچینی ...


به خود آی ..


{ علی حیدری }




جان به فدای عاشقان ، خوش هوسی است عاشقی

عشق پرست ای پسر ، باد هواست مابقی..


{ مولانا }



http://s7.picofile.com/file/8244571292/61afc8041680f68acecd2e516946f672.jpg


اگه جراتت نا امیدت کرد ، از جراتت هم فراتر برو...


If your Nerve, deny you—
Go above your Nerve—
He can lean against the Grave,
If he fear to swerve—

That's a steady posture—
Never any bend
Held of those Brass arms—
Best Giant made—

If your Soul seesaw—
Lift the Flesh door—
The Poltroon wants Oxygen—
Nothing more—



تو هم دلبندی هم دل میبری زیبای خفته ، گهی با ما گهی با دیگرانی، ای سیه مو

کمی کم کن از آن ناز ُ ادا گنگ و پنهان ، شبیه نامه های بی نشانی ای سیه مو


نمی دانم کجا زلفت جنونم را بر انگیخت ، کجای زندگی من تو رخ دادی سیه مو

نمی دانی کجای قلبم و گیری نشونه ، تو صاحب اختیار مایی و مختاری سیه مو..


{ فراز حلمی }


+ { Ali Zand Vakili - Siah Moo }


من شکوفایی گلهای امیدم را در رؤیاها می بینم

و ندایی که به من می گوید :

 ” گر چه شب تاریک است ، دل قوی دار ، سحر نزدیک است “


دل من در دل شب
خواب پروانه شدن می بیند

مهر صبحدمان داس به دست
خرمن خواب مرا می چیند


آسمانها آبی
 پر مرغان صداقت آبی ست
دیده در اینه ی صبح تو را می بیند

از گریبان تو صبح صادق
 می گشاید پر و بال


تو گل سرخ منی ، تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری 

نه ! از آن پاکتری..

تو بهاری ؟ نه ..
بهاران از توست

از تو می گیرد وام
هر بهار اینهمه زیبایی را !


هوس باغ و بهارانم نیست ..

ای بهین باغ و بهارانم تو !



{ حمید مصدق }


 *بهین : بهترین ، نیکو ترین

++ {  Fill The Blank - Dang SHow }



خیانت ، غـیـرت ِ عـشـق است  وقتی وصـل  ممکن نیست..

چــه آسان نـنگ مـیـخـوانـنـد ، نـیـرنـگ زلـیـخـآ را !

 

{ فاضل نظری }



http://s7.picofile.com/file/8243030792/011_in_the_mood_for_love_theredlist.jpg



سودی نکند فراخنای بر و دوش

گر آدمی ای، عقل و هنر پرور و هوش..


گاو از من و تو فراختر دارد چشم

پیل از من و تو بزرگتر دارد گوش!


{ سعدی }


 

چنان بر روی صورت ریختی موی ِ پریشان را

که گویی مــــاه را یک هالــه ی مبهم بغل کرده !

  

{ حامد عسکری } 

 

http://s4.picofile.com/file/8183720850/IAujvwNl0h.png

 

از کفر و ز اسلام برون صحرائیست

ما را به میان آن فضا سودائیست

 

عارف چو بدان رسید سر را بنهد

نه کفر و نه اسلام و نه آنجا جائیست...

 

{ مولانا }

 


 

 

There exists a field, beyond all notions of right and wrong. I will meet you there

 

ماورای باورهای ما، 

ماورای بودن ها و نبودن های ما

آنجا دشتی‌ست..

فراتر از همه ی تصورات راست و چپ

تو را آنجا خواهم دید.

 

 

Dochar73.blog.ir

 

Grin1995@

 


حد پروازم نگاه ِ توست ،

بالم را نگیر..



http://s6.picofile.com/file/8242455242/8893984798c37f0fea30c1bb6d94580e.jpg


+ پرواز قشنگست ، ولی بی غم و منت

منت نکش از غیر ، "پر و بالِ" خودت باش..



دنیا به مراد رانده گیر، آخِر چه؟

وین نامهٔ عمر خوانده گیر، آخِر چه؟


گیرم که به کامِ دل بماندی صد سال ،

صد سال دگر بمانده گیر، آخر چه؟



همه بالاخره یک روزی به پوچی زندگی میرسند ، اما در مواجهه با اون سه رویکرد متفاوت اتخاذ میکنند :


1.انکار و تلاش برای معنا دادن (مولانا)

2.افسردگی (صادق هدایت)

3.لذت از فرصت باقی مونده (خیام)



می نوش که عمرِ جاودانی این است،

خود حاصِلَت از دوْرِ جوانی این است.


هنگامِ گُل  است و سبزه ، یاران سرمست،

خوش باش دمی، که زندگانی این است..


+هر دو رباعی از جناب خیام..



دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین ..

سینه را ساختی از عشقش، سرشارترین


آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین

چه دل آزارترین شد، چه دل آزارترین؟



{ فریدون مشیری }




+یه دیدی نگفتمی هست تو نگاهش :) 

+{SILVA HAKOBYAN - Gisher }



یک سـو غریـو بمـب
یک سـو خشِ خروشِ هواپیمـا

دنیـا اسـیر همهمه ی عصـر آهـن اسـت

در دوره ی فلـز..


امّیـد گـوش هـا

به صـوت دلنشـین النگوی دختـر اسـت...
 


{ احسان پرسا }



http://s7.picofile.com/file/8241211518/466d64f9e79e657687833e35e27b08cc.jpg


دروغ های زنانه
یا از سر عشق است
یا از سر ترس..


چرا که هیچ کس
به یاد نمی آورد
زنی در طول تاریخ

ادعای پیامبری کرده باشد ...


{ نیلوفر لاری پور }



http://s6.picofile.com/file/8241211176/12353273_380819212091881_1230681840_n.jpg



من که اصـرار ندارم ، تو خودت مختـاری..

یا بمـان ، یا که نــرو ، یا نگهت میـدارم !



 { محسن مرادی }



http://s6.picofile.com/file/8240357168/userupload_2013_3484052251444375240_8241.jpg


در تمـام مهمـانــی ها

آویــز گــردن من
کلیـد خــانه ی تـوسـت..


حـالا بگذریـم که مرا جـرات ِ آمــدن نیســت

 و تو را جرات ِ عـوض‌ کـردن ِ قفـل..



{ سارا محمدی }



http://s7.picofile.com/file/8239932126/SC20160208_113903.png



مست شوید
تمام ماجرا همین است
مدام باید مست بود

تنها همین
باید مست بود تا سنگینی رقت‌بار زمان
که تو را می‌شکند
و شانه‌هایت را خمیده می‌کند را احساس نکنی


مادام باید مست بود
اما مستی از چه ؟

از شراب از شعر یا از پرهیزگاری
آن‌طور که دلتان می‌خواهد مست باشید..


و اگر گاهی بر پله‌های یک قصر
روی چمن‌های سبز کنار نهری

یا در تنهایی اندوه‌بار اتاقتان

در حالیکه مستی از سرتان پریده یا کمرنگ شده ، بیدار شدید

بپرسید از باد از موج از ستاره از پرنده از ساعت
از هرچه که می‌‌وزد

و هر آنچه در حرکت است
آواز می‌خواند و سخن می‌گوید..

بپرسید اکنون زمانِ چیست ؟

و باد ، موج ، ستاره ، پرنده
ساعت جوابتان را می‌دهند..


زمانِ مستی است
برای اینکه برده‌ی شکنجه دیده‌ی زمان نباشید

مست کنید
همواره مست باشید

از شراب از شعر یا از پرهیزگاری


آن‌طور که دل‌تان می‌خواهد...


{ شارل بودلر }


+ترجمه سپیده حشمدار


چون نهالی سست می لرزد

روحم از سرمای تنهائی

می خزد در ظلمت قلبم

وحشت دنیای تنهائی..

 

دیگرم گرمی نمی بخشی

عشق، ای خورشید یخ بسته

سینه ام صحرای نومیدیست

خسته ام، از عشق هم ، خسته



{ فروغ فرخزاد }



http://s7.picofile.com/file/8238874892/09474390ed7eafaca588a69e1435414d.jpg


+آنچه می گشتم به دنبالش ، وای بر من، نقش ِ خوابی بود..

++{ برف - میلاد درخشانی }