دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۸۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زمزمه ی این روزها» ثبت شده است



دیگری از نظرم گر برود باکی نیست

تو که معشوقی و محبوبی و منظور ، مرو ..


{ اوحدی }


http://s6.picofile.com/file/8249018726/9e823f69bea5048a88ac6291b6b26b36.jpg


+یه زمانی خیلی برام غیرقابل درک و تاسف برانگیز بود وقت شعرهایی میخوندم که درشون با لذت از غم عشق و حزن دوری صحبت شده بود ( اینکه به دنبال چیزی دست نیافتنی بودند و این جست و جو و تلاشو تا زمان نابودی خودشون ادامه میدادند برام نامفهوم و بی معنی بود)..اما الان فکر میکنم این که اصلا کسی یا چیزی در زندگیت وجود نداشته باشه تا احساسی ( هرچند اندوه) در تو برانگیزه ، میتونه موضوع خیلی خیلی غم انگیزتری باشه ...

++ { Aida Shahghasemi - Hame chiz taghsir baad ast }



مرنجان دلم را ، که این مرغ  ِ وحشی

ز بامی که برخاست، مشکل نشیند..



{ طبیب اصفهانی }



http://s7.picofile.com/file/8247910950/107382800_d2TC9Kp8cDw.jpg


+ { ِDarya Dadvar - Navaei }

+خلد گر به پا خاری، آسان برآرم
چه سازم به خاری که در دل نشیند؟



دیگری نیست که مهر  ِ تو در او شاید بست

چاره بعد از تو ندانیم به جز تنهایی..


{ سعدی }



http://s7.picofile.com/file/8247079234/downloadq18.jpg


+{ Taher Ghoreyshi - Mahboube Ziba }



اگه کسی دوست داشته باشم ، واقعا برام ناراحت کنندست که ببینم داره با یک نفر دیگه حرف میزنه یا میخنده

حتی یه دفعه یکی دوست نداشتم و ناراحت شدم !


+{Hasud - Dariush }



 آنـک جان در روی ِ او خندد چو قنــد

از تـرش رویــی خلقــش چه گزنـــد ؟ 


{ مولانا }



http://s7.picofile.com/file/8246535934/1447331891915.jpg


+ { Ellie Goulding - Love Me Like You Do }



هرکه در عشق سر از قله برآرد هنر است..

همه تا دامنه‌ی کوه تحمل دارند !


{ مژگان عباسلو }



http://s6.picofile.com/file/8245394176/1442145746193.jpg


خوشحالم که به قله ی اول رسیدید..خوشحالم برای حال ِ خوب این روزهاتون :)

خوشحالم که هنوز دوست داشتن های واقعی وجود داره..خوشحالم که ثابت کردید تمام سختی ها

همه هیـچ اند اگر یار مـوافـق باشد !


+{Niaz Nawab - Darya}



اول آهنگ گوش کنید..شعر  ِ کامل هم در ادامه ی مطلب هست..


"

حقیقت..

نه به رنگ است و نه بو... نه به های است و نه هو
نه به این است و نه او ، نه به جام است و سبو

گر به این نقطه رسیدی
به تو سربسته و در پرده بگویم..

تا کسی نشنود این راز گهربار جهان را

آنچه گفتند و سرودند ... تو آنی !
خود ِ تو جان  ِ  جهانی..

گر نهانی و عیانی
تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی..

تو ندانی که خود آن نقطه عشقی
تو خود اسرار نهانی ، تو خود ، باغ بهشتی

تو به خود آمده از فلسفه چون و چرایی

به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی
 در همه افلاک بزرگی ، نه که جزئی ، نه که چون آب در اندام سبوئی

" تو خود اویی ..به خود آی "


به خود آی تا به در خانه ی متروکه ی هر عابد و زاهد ننشینی
و به جز روشنی شعشعه پرتو خود هیچ نبینی

و گل وصل بچینی ...


به خود آی ..


{ علی حیدری }




تو هم دلبندی هم دل میبری زیبای خفته ، گهی با ما گهی با دیگرانی، ای سیه مو

کمی کم کن از آن ناز ُ ادا گنگ و پنهان ، شبیه نامه های بی نشانی ای سیه مو


نمی دانم کجا زلفت جنونم را بر انگیخت ، کجای زندگی من تو رخ دادی سیه مو

نمی دانی کجای قلبم و گیری نشونه ، تو صاحب اختیار مایی و مختاری سیه مو..


{ فراز حلمی }


+ { Ali Zand Vakili - Siah Moo }


دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین ..

سینه را ساختی از عشقش، سرشارترین


آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین

چه دل آزارترین شد، چه دل آزارترین؟



{ فریدون مشیری }




+یه دیدی نگفتمی هست تو نگاهش :) 

+{SILVA HAKOBYAN - Gisher }



مبادا دل ببندم ،

به هر نامحرم عشق...


+{ حدیث آشنایی - شکیلا }



چون نهالی سست می لرزد

روحم از سرمای تنهائی

می خزد در ظلمت قلبم

وحشت دنیای تنهائی..

 

دیگرم گرمی نمی بخشی

عشق، ای خورشید یخ بسته

سینه ام صحرای نومیدیست

خسته ام، از عشق هم ، خسته



{ فروغ فرخزاد }



http://s7.picofile.com/file/8238874892/09474390ed7eafaca588a69e1435414d.jpg


+آنچه می گشتم به دنبالش ، وای بر من، نقش ِ خوابی بود..

++{ برف - میلاد درخشانی }




آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی
دست خود ز جان شستم از برای آزادی

تا مگر به دست آرم دامن وصالش را
می دوم به پای سر در قفای آزادی

با عوامل تکفیر ، صنف ارتجاعی باز
حمله میکند دایم بر بنای آزادی !

در محیط طوفای زای ، ماهرانه در جنگ است
ناخدای استبداد با خدای آزادی

شیـخ از آن کند اصرار بر خرابی احرار
چون بقای خود بیند در فنای آزادی..

دامن محبت را گر کنی ز خون رنگین
می توان تو را گفتن ، پیشوای آزادی

فرخی ز جان و دل می کند در این محفل
دل نثار استقلال ، جان فدای آزادی..


{ فرخی یزدی }


http://s6.picofile.com/file/8238182684/1445075227525.jpg





هر چه به جز خیالِ او ، قصد حریم  ِ دل کند


در نگشایمش به رو  ، از در ُ دل برانمش ..



{ مولانا }

 


http://s6.picofile.com/file/8237510684/SC20160120_154002.png


+{Shantel - Disko Partizani }




از کــوی می فروشان ، جایی کجا توان رفت..

کآنجــا غم  ِ جهان را ، خاکی به سر توان کرد ؟



{ فروغی بسطامی }



http://s7.picofile.com/file/8235319076/744368_949.jpg


+ { علی زندوکیلی - رفتی }




برای ِ دسـت ِ گرمت را گرفتــن فرصــت خوبــی ست..


از این رو دوســت دارم سردی ِ فصل زمستان را  !



{ بهمن صباغ زاده }




http://s3.picofile.com/file/8232091892/userupload_2013_18360443851451828490_8395.jpg


+{David Osborne - Time In A Bottle Piano Man Concerto }



بیمـار خنــده هـای توام بیشتـر بخنـد

خورشیــد آرزوی منـی گــرم تر بتـاب...


{ فریدون مشیری }



http://s7.picofile.com/file/8233668634/924483_748944915237896_181287346_n.jpg


+ { سوته دلان - احمدرضا نبی زاده }




دلم گرفته است

دلم گرفته است

به ایوان می روم و انگشتانم را

بر پوست ِ کشیده ی شب می کشم

چراغ های رابطه تاریکند

چراغ های رابطه تاریکند

دیگر کسی مرا به آفتاب

معرفی نخواهد کرد


دیگر کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد

پرواز را به خاطر بسپار

پرنده مُردنی است...


{ فروغ فرخزاد }



http://s3.picofile.com/file/8230572968/24595_985.jpg


 + { دلم گرفته است - فریدون فرخزاد }

این آهنگ فریدون فرخزاد را  بسیار دوست می دارم چون به گمانم آهنگی است که دست ِ کم من شبیه آن را در آهنگهای فارسی نشنیده ام . شعر ِ فروغ یک مونولوگ ِ کوتاه جاودانه است، اما فریدون فرخزاد آن را نمی خواند بلکه از نگاه ِ من آن را مانند بازیگر  ِ یک نمایش، می خواند و بازی می کند .
 گویی او با واژگان این شعر یک نمایش یک نفره بازی می کند .کافی است به تکرار ِ چندباره ی "دلم گرفته است" گوش کنید تا ببینید که فریدون فرخزاد چگونه با چندین حس ِ گوناگون آن را می خواند ، با حس ِ ترس ، نگرانی ، نا اُمیدی ، بیتابی ، پریشانی و تشویش ، بغض ، نیشخند و ...  و بی گمان این حس ها که همه در این آهنگ از گلوی فریدون فرخزاد شنیده می شود  ،  همان احساس ها ، همان شناخت هایی است که از خواهرش داشته است و تمام این دریافت ها و تمام آن خاطره ها با فروغ را با این آهنگ جاودانه کرده است .
آهنگ و سازآرایی (تنظیم) آن بسیار زیباست و مُدرن و بی مرز  و هم احساس با شعر فروغ و صدای فریدون فرخزاد . و گذشته از تک جمله ی "دلم گرفته است" ...

آنچه این آهنگ را برایم جاودانه می کند لحن ِ فریدون فرخزاد است آنجا که می خواند : به ایوان می روم و انگشتانم را بر پوست ِ کشیده ی شب می کشم و سپس آن فریاد ِ بلند و مردانه اش را که : پرواز را به خاطر بسپار ...



 

دل ِ تنها

به چه شوقی


پی ِ یلدا برود ؟


 { یغما گلرویی }



http://s6.picofile.com/file/8228980750/i1qygf3z440j7ay4e8.jpg


+ { Andy williams - Love Story } 



گرچه میدانم نمی آیی ولی هردم ز شوق

سوی در می آیم و هر سو نگاهی میکنم...


{ هدایت طبرستانی }


http://s6.picofile.com/file/8224183650/1435465754384.jpg


+ { دل زار - فریدون فرخزاد }