من مخالفتی با آرایش دخترها ندارم . اما حقیقت این است که همه ی ما در این
فضای بی انتها روی یک سیاره زندگی میکنیم. تصور وجود فضا هم
باورنکردنی و حیرت انگیز است . فکر کردن به این که فضا و کهکشانی هم وجود دارد واقعاً از تصور خارج است . ولی دخترهایی در کلاس ما بودند که با چشمان غیر مسلح قادر به دیدن جهان نبودند.شاید پسرهایی هم وجود داشته باشند که فقط قادر به دیدن یک قدم جلوی پایشان باشند.
مطمئناً فرق زیادی بین یک آینه کوچک آرایش و یک آینه تلسکوپی عظیم هست.فکر می کنم این همان چیزی است که آن را «ایجاد تغییر در مکان و دورنما» می نامند.شاید بتوان آن را یک تجربه تفهیمی هم نامید.برای یک تجربه تفهیمی هیچ وقت دیر نیست. ولی انسانهای زیادی بدون درک این موضوع در فضای تهی معلق هستند و فقط زنده اند.برای این دسته از انسانها پرسه زدن روی این کره خاکی و اندیشیدن به موضوعات عادی و روزمره کافی است.
تکرار میکنم : من هیچ چیز را مردود نمیشمارم . فقط میکوشم به این نکته ی مهم اشاره کنم که بهتر است کمی جلوتر از نوک دماغمان را ببینیم و گرفتار روزمرگی زندگی شخصی مان نشویم.
+دختر پرتقال | یوستین گاردر | مترجم مهرداد بازیاری
( به ترجمه ی دیگر همین قسمت از کتاب نگاه کنید !دقیقا دارن چیکار میکنند اینا..چی داریم میخونیم !)
{این
تصور مضحکی است که اصولاً به وجود فضا فکر کنیم در حالی که در کنارمان
دخترهایی هستند که از شدت ریمل موجود بر روی مژه هایشان نمی توانند فضا را
ببینند و مطمئناً پسرهایی هم هستند که چنان غرق در فوتبالند که نیم نگاهی
به افق نمی اندازند.در هر صورت بین یک آیینه آرایشی و یک تلسکوپ قابل
استفاده تفاوت قابل ملاحظه ای وجود دارد و به نظر من این همان چیزی است که
به آن «تفاوت دیدگاه ها» می گویند. شاید ما هم می توانستیم از تجربه «آهان»
حرف بزنیم اما برای تجربه آن هیچ وقت دیر نیست در حالی که خیلی از افراد
در تمام عمرشان حتی یک بار هم در یک اتاق خالی از هوا , حرکت و پرواز نکرده
اند.این جا , این پایین همیشه چیزهای زیادی برای شکوه و شکایت وجود دارد و
فقط کافیست هرکسی به قیافه خودش فکر کند/ ترجمه مهوش خرمی پور - دختر پرتقالی }