زباله گرد و زباله پراکن نباشیم...
متاسفانه بیشتر ما زباله گردهای فضای آنلاین شدیم. هرچیزی که هر صاحب رسانه ای میلش میکشه به سمت ما پرتاب میکنه و ما هم اونو به دندون میگیریم...
این
حرفو جدی بگیرید که هیچ چیزی از ذهن ما پاک نمیشه. هر دیتایی که به هر
شکلی وارد ذهن میشه همونجا باقی میمونه. خیلی هاشون برای ما قابل دسترسی
نیستند اما روی زندگی، سلامتی و افکارمون مون تاثیر میگذارند. کم کم ذهنمون
تبدیل به فضایی پر هرج و مرج میشه که نه حافظه ی قوی ای داره نه قدرت
تمرکز.
در گذشته این حجم اطلاعات به ذهن ما وارد نمیشد و به دلیل دسترسی نداشتن به امکانات حاضر ما به شکل دیگه ای عمل میکردیم (حداقل کنجکاوها). شکلی از یادگیری که محمدرضا شعبانعلی اون رو یادگیری کریستالی صدا میکنه.
برای مثال من در دبیرستان شعری از
فروغ میخونم و از اون خوشم میاد. همین باعث میشه به کتاب هاش سری بزنم و
باقی شعرهاشم بخونم. واضحه وقتی کسی رو دقیق تر میشناسیم میتونیم ارتباط
بهتری با اشعارش برقرار کنیم. همین باعث میشه شروع به خوندن زندگی نامه،
نامه ها و گفتگوهاش با افراد دیگه بکنم. در اینجا نام افراد دیگه ای مثل
ابراهیم گلستان، سهراب سپهری، احمد شاملو و... به میون میاد. هسته فروغ
بوده اما چیزهای بسیار بیشتری اطرافش شکل میگیره...مثلا در اینجا رسیدن به یک درک خوب
از شعر معاصر فارسی. این یادگیری تقریباً هیچ وقت به پایان نمیرسه،
چون همیشه نام ها و جنبه های تازه ای مطرح میشن.
به یه همچین چیزی میگن یادگیری کریستالی. حتما اون آزمایش درست کردن نبات در دوره راهنماییو انجام دادید. شکلگیری کریستال هم دقیقا شبیه همونه.
الان خیلی ها جستجو نمیکنند. صرفا با هرچیزی رو به رو بشن تجربه اش میکنند. داده هایی که دیگران براشون انتخاب میکنند و عموماً هیچ ارتباطی با هم ندارند در نتیجه به یادگیری ختم نمیشن. ما با ذهنی پرآشوب همون آدم های دیروز ایم. حتی کمی ضعیف تر.
- پنجشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۱۴ ب.ظ