اعتماد
مدتی به پولهایی که از دست داده بودم و به علت آن فکر کردم. اسکناس های زیاد مهم نبودند. غفلت و سادگی من مطرح بود که به نظرم میرسید نباید در زندگی ام دوباره تکرار شود و خوشبینی و اطمینان زیاد از حد من مطرح بود که تا آن لحظه به خاطر آن با اتفاقات نامطلوبی روبه رو شده بودم.
یاد حرف یکی از دوستانم افتادم که میگفت:"من در زندگی نسبت به همه چیز و همه کس بدبینم مگر آنکه خلاف آن ثابت شود!"
در آن زمان با بسط دادن این عقیده زیاد موافق نبودم و فکر میکردم که فقط در ایران است که انسان احتیاج دارد به این ترتیب خودش را مجهز کند و برای مقابله با حوادث غیرمنتظره آمادگی کامل داشته باشد. اما در این لحظه به نظرم میرسد که گاهی اوقات انسان ها خطرناکتر از آن هستند که حتی بدبینی ما هم بتواند اثر وجودی آنها را در ما خنثی کند!
آنچه در این میانه مهم است مسائل مادی نیست، در این مورد همیشه امکان جبران وجود دارد اما در زندگی، انسان فقط و فقط به علت خوشبینی و سادگی زیاد چیزهایی را از دست میدهد که جزئی از وجود او و زندگی او هستند و در این لحظات است که من همیشه گفته ی دوستم را به یاد می آورم..
+فروغ جاودانه | فروغ فرخزاد | عبدالرضا جعفری | خاطرات سفر اروپا-1335 | 910 صفحه
- دوشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۵۱ ب.ظ