دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۵۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «من» ثبت شده است


یکی از بدی های thinker بود اینه که بعد از دو سه سال بیشتر آدمها جذابیتشون رو برات از دست میدن..به دهنشون چشم میدوزی و به حرف هاشون گوش میدی اما هیچ چیز جدیدی نمیبینی و نمیشنوی..چون قبل از اون به تمام اون چیزها فکر کردی..تو کوچه پس کوچه های ذهنت به بیشتر راه ها سرک کشیدی و خیلی از مسیرها رو تقریبا تا به انتها رفتی..

اما راه حل چیه ؟ به غیر از فرار کردن از حرف های بیهوده و تکراری چه میشه کرد ؟ فکر میکنم جواب پیدا کردن thinker های بزرگتر از خودته..منظورم از نظر سنی نیست..هرکسی که تونسته اون مسیرها رو تا نقطه ی بلندتری طی کنه..هرکسی که تونسته چاه عمیق تری حفر کنه یا تا ارتفاع بلندتری پرواز..

مشکل  اینه که پیدا کردنشون واقعا سخته و بیشترشون علاقه ی زیادی به گفت و گو یا نوشتن ندارند..به خاطر همین ارتباط برقرار کردن و یادگرفتن ازشون دشوار میشه..فکر میکنم اگه حوصله ی نوشتن پیدا کنند  و بتونند که فکرهاشون به شکل جذابی بیان کنند آدم های محبوبی میشن .. و هستند اونهایی که کرده اند .


+داشتم به کتاب دال دوست داشتن حسین وحدانی تو شهر کتاب نگاه مینداختم که این ها به ذهنم رسید..حسین از کلمات قشنگی استفاده کرده بود ( و دمش گرم که حوصله میکنه ، زمان میگذاره و مینویسه )  اما کتابش چیز تازه ای برام نداشت..به  بیشتر چیزهایی که گفته بود از قبل فکر کرده بودم و انگار داشتم همون ها رو از زبون یک نفر دیگه میشنیدم..خوبه ها..ولی خیلی هم شگفت انگیز نیست..مثل این میمونه که بعد سال ها زندگی تو شمال ایران از ساحل شوروی به دریای خزر نگاه کنی..تو مقدمه اش راجع از تصمیمش برای چاپ نوشته هاش گفته بود..برای من هیچ کدوم از اون دلایل معنی پیدا نکرد. نخریدم..محیط شهرکتاب خیلی خوبه برای نشستن ، کتاب خوندن و نخریدن :)

++ یه کتابفروشی کوچیک تو یه گوشه دنج  پیدا کردم دیگه بیشتر خریدامو از اونجا میکنم..فکر میکنم شهرکتاب ها میتونند شبیه لوازم تحریر فروشی ها گلیمشون رو از آب بکشند اما از این کتاب فروش ها باید تا جایی که میشه حمایت کرد..ولی دروغ نگم دلیل اصلی خریدن کتاب های قدیمی و  کمیاب تر بود :)



این ماه آثاری از کیم کی دوک رو میبینم


http://bayanbox.ir/view/4547558337457449471/4779ce3247fe01125f3e6adf5e6c3fd8.jpg


و دارن آرنوفسکی..


http://bayanbox.ir/view/3903880236688084076/0949623360a8cd7b1ddb6a143b837f02.jpg



فصل اول سریال Lie To Me  رو تماشا میکنم


http://bayanbox.ir/view/8026377147565185038/9635343c31a4aae3367393f32178ecde.jpg



و فصل هشتم Big Bang Theory


http://bayanbox.ir/view/3909692706473031380/18e1584d0df1af4ceaecb43389fdda7f.jpg


به آهنگ های Anathema Band گوش میدم...


http://bayanbox.ir/view/2772603656600970656/595fb70029cbc21e9003dfffa77e95e2.jpg


و مامک خادم..


http://hossein.id.ir/blog/wp-content/uploads/2011/07/55819.png


زمانی که تا عید مونده رو میخوام به تموم کردن کتاب های نیمه تموم یا شروع نکرده کتابخونه ام و کتاب های قرض گرفته شده بگذرونم..برای سال جدید باید یه برنامه منظم تر بچینم..


روانشناسی :

Totem & Taboo | فروید | محمدعلی خنجی


رمان :

کافکا در کرانه | هاروکی موراکامی | مهدی غبرایی

شازده احتجاب | هوشنگ گلشیری

مسیح باز مصلوب | نیکوس کازاتزاکیس | محمود سلطانیه

وقتی نیچه گریست | اروین دیوید یالوم


داستان کوتاه :

مجموعه آثار هوشنگ گلشیری


راه و رسم زندگی :

از سکس تا فرا آگاهی | اوشو | محسن خاتمی

نیروی حال | اکهارت تُله | هنگامه آذرمی

تمرین نیروی حال | اکهارت تُله | هنگامه آذرمی


مهارت ها :

چگونه کتاب بخوانیم | مارتیمر جی. آدلر - چارلز ون دورن

هفت عادت مردمان موثر | استفان کاوی | محمدرضا آل یاسین




به کتابخانه برمیگیردم و در کاناپه و دنیای هزار و یک شب فرو میروم . دنیای واقعی مثل شگرد فیلمها آرام آرام محو میشود. تک و تنها درون جهان داستانم. احساس دلخواهم در این دنیا.

+کافکا در کرانه | هاروکی موراکامی| مهدی غبرایی


در میدان کنار ترمینال روی نیمکتی لم میدهم و به آسمان آفتابی زل میزنم. به خودم یادآوری میکنم که آزادم. مثل ابرهایی که در آسمان جولان میدهند، خودم هستم و خودم، یکسره آزاد .


+کافکا در کرانه | هاروکی موراکامی| مهدی غبرایی


http://bayanbox.ir/view/9159050398893946598/20170118-164727-Large.jpg


+اگه بی خانمان نبودم بالای یه بخشی از دیوار خونم نرگس میکاشتم ، یه بخش دیگه هم  شقایق وحشی..دم در حیاط خونه هم که بی برو برگرد یاس..


 

از بچگی بهترین لحظاتم تو دریا گذشته..هنوز حس خوب اون روزها باهامه.. روزهایی که صبح زود قبل از طلوع آفتاب از خونه حرکت میکردیم و هنوز چند دقیقه نگذشته صدای تکراری نشدنی دریا رو میشنیدیم و خودمون یکدفعه مینداختیم تو آب که زودتر سردیش برامون عادی بشه و اونقدر شنا میکردیم تا رمقی برامون نمونه و نور آفتاب غیرقابل تحمل شه و صبحونه ی بعدش که روی ماسه ها با اشتهای 4 بار روزای عادی غذا میخوردیم..بعد خونه و حمام و یه خواب راحت..باخستگی که بی اندازه دلچسب بود..

این روزا دیگه کسی  حوصله ی صبح زود دریا رفتن نداره..حداقل برای شنا..دیگه ساحل بکری نیست که دور از سر و صدا بتونی در آرامش از دریا لذت ببری.. ترجیح میدم روزهایی که دریا توفانی و مواج برای شنا کردن برم..میشه کمی جلوتر رفت ، به افق نگاه کرد و آدمای دیگه و سر و صداهاشون نادیده گرفت..
دریا تقریبا تنها جایی که میتونم توش به هیچ چیزی فکر نکنم..سرمو رو به آسمون بگیرم ، به ابرها خیره بشم و غرق لذت..امروز وقت شنا ابرهای کومولوس بالای سرم بودند..وقت غروب آفتاب ، یک طرفشون که رو به خورشید بود طلایی شده بود و طرف دیگه و زیرشون که دور از نور بود خاکستری و سیاه..رنگ آمیزی بی نظیر طبیعت..فقط کافی بود سرتو بالا بگیری

بعضی وقت ها هم باید کنار ساحل قدم زد..صحنه های رشک برانگیزی در نزدیکی های دریا و بخش های کم عمق تر وجود داره..پدرهایی که دارن با دختربچه های 4-5 سالشون بازی میکنند..به نظرم خیلی شیرین و دوست داشتنیه..باید تجربه ی فوق العاده ای باشه..

گاهی هم زوج هایی که  جای خلوت تری پیدا کردند و روی سنگ بزرگی ، بفل هم نشستند..تصویر قشنگیه..سعی میکنم نزدیک نشم و خلوتشونو بهم نزنم..گاهی خلوت کنار دریا تنها چیزیه که آدمها بهش نیاز دارند..

 


+خب دیو ، درباره ی خودت برامون بگو ، تو کی هستی؟
-خب، من دستیار اجرایی در یک شرکت تولید فراورده های حیوانی هستم...
+نگفتم بگی چکار میکنی گفتم بگو کی هستی..
-بسیار خوب، من آدم نسبتا خوبی هستم...بعضی اوقات دوست دارم تنیس بازی کنم...
+منظورم سرگرمی هات نیست دیو خیی ساده ست، بگو کی هستی ؟
-من فقط..شاید بهتر باشه یه مثال برای من بزنی تا بدونم چه جوابی میتونه خوب باشه..شما چی گفتید؟

+می خوای لو بهت بگه کی هستی؟
-نه، من فقط...من آدم خوب و بی اذیت و آزاری هستم..ممکنه بعضی اوقات مردد باشم ولی ..
+دیو تو داری شخصیتت رو توصیف می کنی..من میخوام بدونم..تو کی هستی ؟؟


Anger Managment - 2003


http://s7.picofile.com/file/8248885492/Angr_Mngmnt_720p_Iran_Film_022540_2016_04_26_22_41_10_.JPG


ما نه رشته ی دانشگاهیمون هستیم و نه شغلمونیم ..نه حساب بانکی یا ماشینی که سوارش میشیم..ما بیشتر از اینهاییم..اما..واقعا ما کی هستیم ؟ً!


نمیدونم واقعا فایده ی خونه تکونی و تمیز کردن و اینا چیه وقتی همه دوباره قراره کثیف بشن..



مست شوید
تمام ماجرا همین است
مدام باید مست بود

تنها همین
باید مست بود تا سنگینی رقت‌بار زمان
که تو را می‌شکند
و شانه‌هایت را خمیده می‌کند را احساس نکنی


مادام باید مست بود
اما مستی از چه ؟

از شراب از شعر یا از پرهیزگاری
آن‌طور که دلتان می‌خواهد مست باشید..


و اگر گاهی بر پله‌های یک قصر
روی چمن‌های سبز کنار نهری

یا در تنهایی اندوه‌بار اتاقتان

در حالیکه مستی از سرتان پریده یا کمرنگ شده ، بیدار شدید

بپرسید از باد از موج از ستاره از پرنده از ساعت
از هرچه که می‌‌وزد

و هر آنچه در حرکت است
آواز می‌خواند و سخن می‌گوید..

بپرسید اکنون زمانِ چیست ؟

و باد ، موج ، ستاره ، پرنده
ساعت جوابتان را می‌دهند..


زمانِ مستی است
برای اینکه برده‌ی شکنجه دیده‌ی زمان نباشید

مست کنید
همواره مست باشید

از شراب از شعر یا از پرهیزگاری


آن‌طور که دل‌تان می‌خواهد...


{ شارل بودلر }


+ترجمه سپیده حشمدار


خوش سلیقه بودن همیشه هم خوب نیست وقتی که بضاعت و توانت خیلی کمتر از آن چیزی ست که انتخاب کرده ای..



تو میدون جنگ مرد و نامرد نداریم. برنده داریم و بازنده. همین.



هرگز حاضر نبستم به خاطر عقایدم بمیرم ، زیرا ممکن است عقایدم اشتباه باشند !

+برتراند راسل


روح‌های بزرگ همیشه با مخالفت خشن اذهان متوسط روبه‌رو شده‌اند. ذهن متوسط قادر نیست مردی را بفهمد که نمی‌پذیرد کورکورانه در مقابل پیش‌داوری‌های مرسوم تعظیم کند و در عوض نظراتش را دلیرانه و صادقانه بیان می‌دارد / آلبرت انیشتین



غرور ، تقریبا تنها محرکی ست که اراده را هدایت میکند...


+آبلوموف | ایوان گنچارف | ترجمه سروش حبیبی



شهری که منــــم، رو به تــو آغوش گشوده است

هر رهگذری در خـــور  ِ دروازه ی من نــیست!


{ علیرضا بدیع }


http://s6.picofile.com/file/8219113442/userupload_2013_20185274711440174541_3562.jpg



http://s3.picofile.com/file/8218286034/1442495024528.jpg



(تیرین به جان اسنو ..)

بذار یه نصیحتی بهت بکنم حرومزاده.

هیچوقت چیزی رو که هستی فراموش نکن، چون بقیه دنیا فراموش نمی‌کنن.

اون رو مثل یه زره تنت کن، اونوقت دیگه وسیله‌ای برای آزارت نمی‌شه..


+پیتر دینکلیج ( تیرین لنیستر) -  Game of Thrones


http://s3.picofile.com/file/8215552892/ab5600d75a48c13e8c9ba3201b1840a0.jpg


+چه توانایی بالاتر از خلق شخصیت های واقعی.. آدم های خاکستری..این که یک شخصیتو با تمام ویژگی های بدش بتونی دوست داشته باشی..این سریال از این حیث کم نظیره..


بی تفاوت بودن نه.. اما بیگانه بودن اگر قابل دسترسی باشه واقعا لذت بخشه.. نه تظاهر به بیگانه بودن..که  تلخ و خرد کننده ست ..بیگانگی ، به معنای واقعی کلمه ، حتی به احساس دیگران نسبت به بیگانه بودنت.. "بیگانه " بودن نیاز به یک استقلال بزرگ داره..اگر تحمل تنهایی نداشته باشی..اگه نتونی یه بیگانه باشی باید به اندازه فهم و شعور دیگران شروع به تظاهر کنی .