دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دریا

دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۶ ب.ظ

 

از بچگی بهترین لحظاتم تو دریا گذشته..هنوز حس خوب اون روزها باهامه.. روزهایی که صبح زود قبل از طلوع آفتاب از خونه حرکت میکردیم و هنوز چند دقیقه نگذشته صدای تکراری نشدنی دریا رو میشنیدیم و خودمون یکدفعه مینداختیم تو آب که زودتر سردیش برامون عادی بشه و اونقدر شنا میکردیم تا رمقی برامون نمونه و نور آفتاب غیرقابل تحمل شه و صبحونه ی بعدش که روی ماسه ها با اشتهای 4 بار روزای عادی غذا میخوردیم..بعد خونه و حمام و یه خواب راحت..باخستگی که بی اندازه دلچسب بود..

این روزا دیگه کسی  حوصله ی صبح زود دریا رفتن نداره..حداقل برای شنا..دیگه ساحل بکری نیست که دور از سر و صدا بتونی در آرامش از دریا لذت ببری.. ترجیح میدم روزهایی که دریا توفانی و مواج برای شنا کردن برم..میشه کمی جلوتر رفت ، به افق نگاه کرد و آدمای دیگه و سر و صداهاشون نادیده گرفت..
دریا تقریبا تنها جایی که میتونم توش به هیچ چیزی فکر نکنم..سرمو رو به آسمون بگیرم ، به ابرها خیره بشم و غرق لذت..امروز وقت شنا ابرهای کومولوس بالای سرم بودند..وقت غروب آفتاب ، یک طرفشون که رو به خورشید بود طلایی شده بود و طرف دیگه و زیرشون که دور از نور بود خاکستری و سیاه..رنگ آمیزی بی نظیر طبیعت..فقط کافی بود سرتو بالا بگیری

بعضی وقت ها هم باید کنار ساحل قدم زد..صحنه های رشک برانگیزی در نزدیکی های دریا و بخش های کم عمق تر وجود داره..پدرهایی که دارن با دختربچه های 4-5 سالشون بازی میکنند..به نظرم خیلی شیرین و دوست داشتنیه..باید تجربه ی فوق العاده ای باشه..

گاهی هم زوج هایی که  جای خلوت تری پیدا کردند و روی سنگ بزرگی ، بفل هم نشستند..تصویر قشنگیه..سعی میکنم نزدیک نشم و خلوتشونو بهم نزنم..گاهی خلوت کنار دریا تنها چیزیه که آدمها بهش نیاز دارند..

 

  • موافقین ۶ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۶ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۵)

یه ربع با دریــــــا فاصله داریم ولی شاید سالی یکبار یا دوبار برم :(
پاسخ:
ای بابا ، چرا ؟!
برید ساحل قدم بزنید ، خیلی خوبه :)
ابر ها خیلی منظره رو قشنگ میکنن...
این عکس هم یکی از عکساییه که چندسال پیش با دوربین گرفتم...
http://bayanbox.ir/view/5801096808543517681/IMG-4757.jpg
عکسه به پستتونم میخوره ها ;)

منم قبل تر ها خیلی اینور و اونور میرفتم و شوق و ذوقشو داشتم...لذت بخش بود عکاسی از طبیعت برام...
پاسخ:
عکستون خیلی قشنگه..ممنون برام گذاشتید :)
دانشگاه مازندرانم :)
پاسخ:
: )
خوش شانسی بزرگ من اینه که دانشگاهم کنار دریاست و پنجره ی خوابگاه به دریا باز میشه
:) واقعا دریا حس فوق العاده ای داره
پاسخ:
دانشگاه مازندران نیستید که ؟ :)
نمیدونم چرا هر وقت رفتم دریا شلوغ و پر از آدم بوده...قبل تر ها که بچه بودم یادم میاد خیلی آروم تر بود.
همیشه دلم میخواست وقتی میرم تقریبا خالی باشه و سکوت و بدون هیچ سر و صدایی که صدای موج هایی که میفتن توی دریا خوب شنیده بشه...
عاشق این بودم که از غروب ساحل عکس بگیرم... وقتی ته دریا و آسمون یه رنگ و نارنجی میشد خیلی برام قشتگ بود :)

پاسخ:

این عکسو چند سال پیش گرفتم..اون موقع با اینکه دوربین نداشتیم ذوق عکس گرفتن بود ، اما الان..


http://bayanbox.ir/view/1173265705904872024/Photo-0075.jpg
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی