دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مغالطه» ثبت شده است


مغالطه واژه های مبهم در جایی است که گوینده یا نویسنده از لغات و واژه هایی استفاده کند شرایطی بتواند ادعا کند سخن او هنوز صحیح و پابرجاست و به این وسیله خود را از هر اعتراض و انتقادی مصون بدارد؛ مثلاً وقتی شخصی اعلام می کند که «من در رابطه دونفره شما مداخله تمام عیار نمی کنم، ولی در شرایط خاص، مداخله محدود را می پذیریم»، می گوییم این سخن مبهم و مغالطه آمیز است، زیرا اگر دامنه دخالت به هر میزان گسترش یابد، بازهم آن شخص ادعا می کنند که این یک مداخله محدود است.

موارد مغالطه واژه های مبهم

۱- صفات نسبی

برخی واژه های مبهم «صفات نسبی» هستند، مانند دور و نزدیک، کوچک و بزرگ و … مثلاً می گوییم: قم یکی از شهرهای نزدیک تهران است. در حالی که فاصله آنها ۱۴۰ کیلومتر است. از آن سو، به وسایل کنترل کننده دستگاه های الکترونیکی، مانند رادیو و تلویزیون که جدا از اصل آن دستگاه باشد، وسیله «کنترل از راه دور» می گوییم، اگر چه کنترل از فاصله یک متری صورت بگیرد. معنای نسبی بودن صفاتی، مانند دور و نزدیک، کوچک و بزرگ، ارزان و گران و… همین است و استفاده از این صفات نسبی، امکان ارتکاب مغالطه واژه های مبهم را زیاد می کند.

۲- کمیات مبهم

کمیات مبهم، مانند زیاد، اندک، خیلی، کم و … (در مقابل کمیات معین، مانند ۳۱۳، ۵، ۱/۴، ٪۹۲، و …) نیز ابزار رایجی برای استفاده از مغالطه واژه های مبهم هستند. مثلاً کسی ادعا می کند که پول کمی دارد و بعد از تحقیق معلوم می شود که بیست میلیون تومان دارد. چنین کسی در برابر اعتراضی دیگران می تواند بگوید: بیست میلیون که پولی نیست، یک خانهٔ مناسب هم نمیتوان با آن خرید! (باید اول معلوم شود که معنای خانهٔ مناسب چیست؟) از آن طرف، ممکن است کسی بگوید که پول زیادی دارد و معلوم شود که مثلاً بیست تومان پول داشته است بعد بگوید: با بیست تومان می توان صد بار تلفن زد! مگر کم پولی است؟!


علت مغالطه در این جا این است که ما با الفاظ و مفاهیم نامعین سر و کار داریم که همین عدم تعین باعث میشود که صدق و کذب و مطابقت و عدم مطابقت با واقع تعریف نشده باقی بماند؛ یعنی سخن ما طوری است که اگر بخواهیم از آن دفاع کنیم، امر واقع و آنچه اتفاق میافتد، هرچه باشد سخن ما با آن قابل انطباق خواهد بود.


نکته: البته باید توجه داشت که استفاده از واژه های مبهم (صفات نسبی، کمیات نامعین و …) در هر شرایطی مغالطه نیست، زیرا در بسیاری از موارد استعمال این کلمات مشکلی ایجاد نمی کند؛ مثلا وقتی گفته می شود: «روزهای کمی از سال در تهران هوا بارانی است»، اگر چه روشن نیست که دقیقاً چند درصد روزهای سال بارانی است، اما فی الجمله می توان پذیرفت که درصد کمی از روزها هوای تهران بارانی است.

مغالطی بودن استفاده از واژه های مبهم وقتی است که گوینده با استفاده از چنین واژه هایی خبری بدهد و قصد او این باشد که وقتی امر واقع مربوط به خبر او محقق شد، بتواند امر خارجی را – هرچه باشد – در ابهام کلام خود بگنجاند و سخن سابق خود را صادق جلوه دهد و بدین ترتیب، خود را از هر اعتراض و ایرادی مصون بدارد.

۳-  فال گیری و پیشگویی

یکی از موارد متداول استفاده از این مغالطه در فال گیری و پیشگویی هاست. در پیشگویی ها معمولاً از لغات و عباراتی استفاده می شود که مبهم باشند و قابلیت انطباق با مصادیق گوناگونی را داشته باشند؛ مثلاً می گویند: شما استعداد زیادی در بعضی از رشته ها دارید و به زودی موفقیت بزرگی نصیب شما می شود و … نستراداموس، پزشک فرانسوی که در قرن شانزدهم (۱۵۰۳ – ۱۵۶۶) می زیسته و اهل علوم غریبه و پیشگویی بوده است، مجموعه سروده هایی دارد که به عنوان «پیشگوییهای نستراداموس» معروف است و به زبانهای مختلف و از جمله فارسی همراه با شرح آن ترجمه شده است. این اعتقاد وجود دارد که نستراداموس همه وقایع بعد از خود را پیش بینی کرده؛ از انقلاب فرانسه گرفته تا ظهور هیتلر و حتی انقلاب اسلامی و…. نکته قابل ملاحظه در پیشگویی های او، ابهام آنهاست که موجب شده با وقایع گوناگون قابل انطباق باشد.


سیل و طاعون بزرگ برای زمانی دراز به شهر بزرگ حمله ور خواهد شد. پاسدار و نگهبان با دست به قتل می رسند. او به ناگاه به اسارت در می آید و در آن اسارت اشتباهی به کار نمیرود وحشتی سهمگین که از سوی سر حلقه ماجرا نهفته نگاه داشته می شود، به ناگاه آشکار خواهد شد… تبعیدیان شهر بزرگی را تسخیر خواهند کرد… نزدیک به رودی بزرگ تجاوزی بزرگ انجام میگیرد.

عبارات فوق قابل تطبیق با وقایع و شخصیت های گوناگون و متعددی است. همین ویژگی باعث شد که پیشگویی های این چنین همیشه بعد از یک واقعه و رخداد، قابل بیان و تحلیلی باشد، لذا مردم هر عصر و زمان، پیشگویی های او را مربوط به دوران خود می‌دانند.

برای اجتناب از این مغالطه همواره باید نسبت به استعمال کلمات مبهم حساسیت نشان داد و در مواردی که احتمال خطا و خلاف وجود دارد، به ویژه در تنظیم قراردادها و مسائل حقوقی و قانونی یا باید از چنین کلماتی اجتناب شود و یا مراد از هریک به صورت دقیق و تعریف شده مشخص گردد.


آشنایی با مغالطات (1) - مغالطه ی اشتراک لفظ


هر عملی، ممکن است پیامدهای پیش بینی نشده ی فراوانی داشته باشد. حال اگر کسی به دلیل برخی از پیامدهای غیرقابل پیش بینی یک عمل، اصل آن عمل را مذموم بشمارد یا به خاطر اجتناب از پیامدهای آن عمل، اصل عمل را بایکوت کند دچار مغالطه ی "افتادن در سراشیبی شده" است.


اینکه آیا این نتایج پروا شده از آن، رخ خواهد داد یا نه، درواقع امر در قدم اول معین نمی‌شود؛ این اظهارنظر که تغییری در آن جهت، ماشه زنجیره‌ای از عکس‌العمل‌های فاجعه‌بار را خواهد کشید، چیزی است که معمولاً تضمینی برای آن فراهم نیست. لیکن، این استدلال در دفاع از وضع موجود (Status Quoْ) فراخوانده می‌شود. آنچه در این موارد درواقع نیاز است تا معین شود، احتمالی است که موجب رخ ‌دادن (یا رخ ندادن) نتایج مورد پروا می‌گردد.


بایستی دقت شود که حکم یک عمل، با حکم پیامدهای آن عمل یکسان نیست. می توان یک عمل را مجاز شمرد اما برای اجتناب از پیامدهای نامناسب آن عمل، تمهیداتی غیر از بایکوت کردن اصل عمل، در نظر داشت.

مثال 1: ما با اصل اجرای کنسرت موسیقی در شهرها، مشکلی نداریم. اما چه کسی تضمین می کند برگزاری کنسرت در شهرها، موجب برخی رفتارهای غیرمتعارف از سوی مردم نشود!
اصل عمل: اجرای کنسرت موسیقی.

یکی از پیامدهای احتمالی عمل: رفتار غیر متعارف از سوی برخی مردم

مثال 2: دغدغه ی ما ورود زنان به ورزشگاه نیست؛ دغدغه ی ما شعارهای زننده و خلاف عفتی است که توسط برخی از تماشاگرنماها سر داده می شود. آیا شما مناسب می دانید که زن و دختر خودتان در ورزشگاه ها، این الفاظ رکیک را بشنوند؟!- بهتر است زن ها وارد ورزشگاه نشوند تا الفاظ رکیک تماشاگران به گوششان نخورد.
اصل عمل: ورود زنان به ورزشگاه.

یکی از پیامدهای ممکن عمل: استعمال الفاظ رکیک توسط تماشاگرها



مغالطه ی ابهام ساختاری شبیه مغالطه ی اشتراک لفظی است. با این تفاوت که در این جا ابهام معنا ناشی از یک لفظ نیست؛ بلکه ناشی از ساختار جمله است.


مغالطه ی ابهام ساختاری وقتی صورت می گیرد که فرد جمله ای را به کار برد که بیش از یک معنا داشته باشد. و آن جمله برای مخاطب مطابق با یک تفسیر صحیح و مقبول باشد و مطابق با تفسیر دیگر خطا و غیر قابل قبول. حال اگر شخص آن جمله را در مقدمات استدلال خود، مطابق با تفسیر اول به کار برد ولی استنتاج خود را مطابق با تفسیر دوم انجام دهد؛ مرتکب "مغالطه ی ابهام ساختاری" شده است.

مثال 1:
می گویند پادشاه لیدا، در نظر داشت با داریوش، پادشاه ایران وارد جنگ شود. از کاهن معبد دلفی خواست که نتیجه ی جنگ را پیشگویی کند. کاهن گفت: "اگر به جنگ داریوش بروی یک امپراطوری بزرگ را نابود خواهی کرد"- پادشاه لیدا به جنگ داریوش رفت و از او شکست سنگینی خورد. هنگام بازگشت کاهن را مورد مواخذه قرار داد. اما کاهن مدعی شد که پیشگویی او درست بوده است؛ زیرا او گفته: "اگر به جنگ داریوش بروی یک امپراطوری بزرگ (یعنی امپراطوری لیدا) را نابود خواهی کرد"!

مثال 2: کودک تا پدرش را دید لباسش را مرتب کرد (لباس خودش را یا لباس پدرش را؟!)
مثال 3:  اجناس دزدیده شده توسط مامورین کشف شد.
مثال 4: من از راهنمایی شما پشیمانم.


سعدی اگر عاشقی ، میل وصالت چراست ؟

هر که دل دوست جست ، مصلحت خود نخواست...


{ سعدی }


http://bayanbox.ir/view/3011496443230001367/0-0-lantouri1.jpg


+راه نمیداد..راه ندادنشم دوست داشتم..

+لانتوری و مغالطه ی انگیزه و انگیخته..



{ انوع مغالطه - کاری از گروه نشر دانش گمانه }


اینکه یک گروه ایرانی  اینقدر  پرانرژی و فعال ، بدون هیچ چشمداشت  وحمایت مالی و بدون هیچ غرض و جهت گیری خاصی شروع به فعالیت های علمی و مبارزه با خرافات و چرندیات ، زیرنویس و دوبله ی کلیپ های علمی و... کرده واقعا فوق العادست..با دیدن هرکدوم از کلیپ های این گروه میتونید در عرض چند دقیقه چیزهای زیادی یاد بگیرید که با زبان ساده ای هم مطرح شدند که برای همه قابل فهمه..

متاسفانه سایتشون فیلتر کردند..ولی میتونید از طریق آپارات و تلگرام دنبالشون کنید..


کانال گمانه در آپارات


تلگرام : @gomaneh