دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

ور چه براند هنوز روی امید از قفاست..

جمعه, ۲۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۴:۱۸ ب.ظ


سعدی اگر عاشقی ، میل وصالت چراست ؟

هر که دل دوست جست ، مصلحت خود نخواست...


{ سعدی }


http://bayanbox.ir/view/3011496443230001367/0-0-lantouri1.jpg


+راه نمیداد..راه ندادنشم دوست داشتم..

+لانتوری و مغالطه ی انگیزه و انگیخته..



در قصه ی لانتوری ، شخصیت مریم که از مدافعانِ "گذشت و رضایت " است در مقابلِ "قصاص و انتقام" ،  با تردستی نویسنده دچارِ آسیبی می شود که باورِ گذشت پرور و رضایت خواهِ خویش را در تزلزل می بیند و نادیده می انگارد . البته این تزلزل و هیاهوی درونیِ مریم و کش و قوسی که احتمالا در ضمیر او در جریان است از دید من و شمای بیننده پنهان است . مخاطب فقط نمود بیرونیِ این تضاد را بر پرده می بیند و آن اینکه مریم بر خلاف تمامِ باورهای خویش که تحسینِ تماشاگر را در پی د اشته ، تصمیم به قصاص می گیرد .
در طول قصه چند پلان از تلاش مریم می بینیم که در هر کدام سعی دارد از خانواده های قربانی رضایت بگیرد . استدلال هایی مطرح می کند که بطور تقلیل یافته و شاید نارسا ، بازگو کننده ی عدم ِ کاراییِ مجازات در کاهش جرم هستند و کاش این بخش بیشتر پرداخته می شد در فیلم .
این بحث که مجازات تا چه اندازه در کاهش جرم موثر است و این ایده ی رادیکال که مجازات به سبق و سیاق جوامع توسعه نیافته بیشتر در افزایش جرم و جنایت موثر است تا کاهش ، البته مربوط به حوزه ی علوم اجتماعی جدید التاسیس مدرن است .
در کنار این مباحث ، اندیشمندان حوزه فلسفه ی حقوق به طور خاص و فلسفه ی اخلاق بر این باورند که مجازات ِ مجرم ، پاک کردن صورت مساله ست نه راه حل . و اگر دقیق باشیم و منصف ، خواهیم دید که عوامل متعددی دست در دست هم شخصی را به راه خطا و ارتکاب جرم سوق می دهند و مجازات فقط از حلقه ی آخر زنجیره ی جرم ، تاوان می گیرد . به نظرم این که مجرم آخرین حلقه از سلسله ی جرم و جنایتِ ناشی از عوامل عدیده است به تنهایی می تواند انسان را به تامل وادارد که آیا مجازات در ذات خود منطقی ست ؟ آیا منصفانه ست ؟
ضمنِ اینکه با مجازات شخصِ مجرم ، نه تنها او آسیب می بیند (که به زعم بعضی مستحقِ این آسیب است) بلکه وابستگان و نزدیکان و خانواده ی مجرم نیز قطعا دچار صدمه های روحی و حتی مالی و اقتصادی خواهند شد . آیا توجیه پذیر خواهد بود که مادر یا خواهر و برادر مجرم چنین تاوانی متحمل شوند ؟(حکایتی در گلستان سعدی خوانده بودم ناظر به همین موضوع که نشان می دهد از قرنها پیش این مساله ذهن آگاهان و دانایان رو مشغول داشته ).
بگذریم . آنچه می خواهم نتیجه بگیرم نه تایید گذشت است نه منع مجازات . اگر فیلم لانتوری با قصاص ِ اسید پاش پایان می یافت ، آیا می شد نتیجه گرفت که تمامِ شعارهای مریم در رد انتقام و قصاص ، پوچ بوده ؟ آیا صرف اینکه مدافعِ "گذشت" ، خود ، از گذشتن و بخشش عدول کرده و تصمیم به انتقام گرفته نشان دهنده ی سستیِ مبانی نظری باورهای اوست ؟
آیا می توانیم نتیجه بگیریم که با استناد به عبارت "غم ِ برادر مرده را برادر مرده می داند" ، حق نداریم بیرونِ گود بایستیم و موعظه ی بخشش سر دهیم؟
به نظرم پاسخِ پرسشهای بالا این است: نه !
ازینجا پل بزنیم به مغالطه ی رایجی که در اکثر ما نهادینه شده و معروف است به خلطِ انگیزه و انگیخته . اینکه کسی ، به ولیِ دم یا مصدوم و مظلومی توصیه می کند به بخشش ، ربطی به تواناییِ خود او در بخشایش و گذشت در موارد مشابه ندارد.
گذشت کردن و بخشش ، مبانی فلسفی و نظری استخوان داری دارد که ربط و دخلی به روحیات و عواطف شخصی انسانها ندارد . این دو در دو فاز جداگانه هستند و خلطشان موجب مغالطه .
خوشبختانه در سکانس پایانی فیلم مریم تصمیم به بخشش می گیرد اما ظاهرا نه بر اساس استدلال های قبلی خود . بلکه به گفته ی خودش تنها چیزی که برایش باقی مانده بود همین "بخشش" بود . گویا با این کار ، ته مانده ی خود را بالا کشید و برای خود مریمِ دیگری آفرید . اما مگر ته مانده ی هر انسانی باورهای ریشه دار در ضمیر او نیستند ؟ اگر چه مریم پس از بخشیدن مجرم اشاره ای به شعارهای یشین خود نمی کند و دست به دامان دلیل و استدلال نمی شود ، اما مخاطبِ تیزبین خواهد فهمید که آن شعارها ، بادِ هوا نبوده و در نهادِ مریم ریشه دوانده و بارور شده و این تنها چیزی ست که به زعم او برای ادامه ی زندگی در چنته اش باقی مانده ست . مریمِ سکانسِ آخر ، نمونه بارزِ انسانی ست که "زندگیِ اصیل" (تعبیر زندگی اصیل را از مصطفی ملکیان وام گرفتم) دارد و رفتار خویش را با نظر خویش تطبیق می دهد . هر چند که اگر چنین نمی کرد ذره ای در درستیِ شعارها و دلایلِ او مبنی بر رجحانِ بخشش بر قصاص ، خللی وارد نمی شد .

+امیرحسین پورفرخ


  • موافقین ۷ مخالفین ۰
  • جمعه, ۲۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۴:۱۸ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۱)

  • امیر حسین پورفرخ
  • سلام بزرگوار 
    ممنونم از شما
    پاسخ:
    سلام..دست شما درد نکنه..خواهش میکنم :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی