دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!


هر عملی، ممکن است پیامدهای پیش بینی نشده ی فراوانی داشته باشد. حال اگر کسی به دلیل برخی از پیامدهای غیرقابل پیش بینی یک عمل، اصل آن عمل را مذموم بشمارد یا به خاطر اجتناب از پیامدهای آن عمل، اصل عمل را بایکوت کند دچار مغالطه ی "افتادن در سراشیبی شده" است.


اینکه آیا این نتایج پروا شده از آن، رخ خواهد داد یا نه، درواقع امر در قدم اول معین نمی‌شود؛ این اظهارنظر که تغییری در آن جهت، ماشه زنجیره‌ای از عکس‌العمل‌های فاجعه‌بار را خواهد کشید، چیزی است که معمولاً تضمینی برای آن فراهم نیست. لیکن، این استدلال در دفاع از وضع موجود (Status Quoْ) فراخوانده می‌شود. آنچه در این موارد درواقع نیاز است تا معین شود، احتمالی است که موجب رخ ‌دادن (یا رخ ندادن) نتایج مورد پروا می‌گردد.


بایستی دقت شود که حکم یک عمل، با حکم پیامدهای آن عمل یکسان نیست. می توان یک عمل را مجاز شمرد اما برای اجتناب از پیامدهای نامناسب آن عمل، تمهیداتی غیر از بایکوت کردن اصل عمل، در نظر داشت.

مثال 1: ما با اصل اجرای کنسرت موسیقی در شهرها، مشکلی نداریم. اما چه کسی تضمین می کند برگزاری کنسرت در شهرها، موجب برخی رفتارهای غیرمتعارف از سوی مردم نشود!
اصل عمل: اجرای کنسرت موسیقی.

یکی از پیامدهای احتمالی عمل: رفتار غیر متعارف از سوی برخی مردم

مثال 2: دغدغه ی ما ورود زنان به ورزشگاه نیست؛ دغدغه ی ما شعارهای زننده و خلاف عفتی است که توسط برخی از تماشاگرنماها سر داده می شود. آیا شما مناسب می دانید که زن و دختر خودتان در ورزشگاه ها، این الفاظ رکیک را بشنوند؟!- بهتر است زن ها وارد ورزشگاه نشوند تا الفاظ رکیک تماشاگران به گوششان نخورد.
اصل عمل: ورود زنان به ورزشگاه.

یکی از پیامدهای ممکن عمل: استعمال الفاظ رکیک توسط تماشاگرها


  • موافقین ۵ مخالفین ۰
  • پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۰۳ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۲)

من از 9 آبان 97 میخواستم جواب این کامنت رو بدم، نمیشد! فردا صبح امتحان دارم ساعت 8، ولی الان حس کردم جواب دادن به این کامنت مهم تره. هرچند مطمئن نیستم یادته کلا قضیه از چه قراره یا نه :)
.
توی این حدودِ 9 ماهی که از نوشتن اون کامنت میگذره، اتفاقات زیادی افتاد. با چندتا دانشجوی فلسفه آشنا شدم و توی یک کاپ مناظره فلسفی شرکت کردیم و گروهی که توش بودم، دوم شد توی دانشگاه. و در این مدتی که جلسه میذاشتیم و موضوعی یا سوژه ای رو بررسی میکردیم، تقریبا تمام این چیزایی تو که توی کامنتت ازشون اسم بردی، حداقل یک بار به گذرم خورد و اونقد درگیرم کرد که سعی کردم برای هرکدوم، یک جواب تو ذهنم داشته باشم.
.
خلاصه... الان کامنتم رو دو سه بار خوندم و لحن سوالم و محتواش رو ساده انگارانه میبینم. اگرچه که احتمالا برام واقعا دغدغه بوده اون موقع.

ببین فکر میکنم عملکرد آدما بعنوان فرد و عضو جامعه، با عملکردشون بعنوان قانونگذار یا سیاستگذار متفاوته. وظیفه حاکم، دفاع از شهرونده. همچنین اخلاق سیاستگذار هم با اخلاق شهروند فرق خواهد داشت. یه شهروند عادی نباید تحت هیچ شرایطی به شهروند دیگه ای آسیب بزنه. اما حاکم مجبوره یک دزد یا ادمکش رو زندانی کنه یا شلاق بزنه.

قانونِ جاری در این مثال، توی خیلی از موارد دیگه هم باید پیاده شه احتمالا. ضمن این که مغالطه یا بی اخلاقی، یک طیف گسترده از اعمال و رفتارها رو شامل میشه. هدف اینه که با کمترین بی اخلاقی، آزادترین و منظم ترین فضا رو بسازیم.
مهم ترین مسئله اینجاست که اگر افسار مغالطه و به تبع، بی اخلاقی رو برای حاکم رها کنی، معلوم نیس بتونی مجدد کنترلش کنی یا نه. یک trade off است که یک طرفش میزان آزادی حاکم در بی اخلاقیه، یک طرفش هم ریسک فساد ناشی از اون آزادی. (مصداقش: شکنجۀ افرادی که یه جای شهر، بمب کار گذاشتن. حاکم باید چی کار کنه به نظرت؟)
خب یه نکته. خود عمل مغالطه رو ناپسند میدونی مطلقاً؟
.
از فعل "بایکوت کردن" وقتی استفاده میشه، ذهن بیشتر سمت کارکرد منفیِ اون میره. در حالیکه بایکوت کارکرد مثبت هم داره. دلیل خاصی داشت که ازش استفاده کردی؟
فارغ از معنای بایکوت، طبق تعریف ارائه شده از مغلظه، هدف قانون، محدود کردن افراد در به فعلیت رسوندنِ خواسته هاشون هست. دلیلش هم احتمالِ آسیب زدنِ اون خواسته‌ها (درحالتِ به فعلیت رسیده) به دیگرانه.
پاسخ:
اگه جواب شخصی من رو میخوای:  در دنیای ذهنی من، خوب یا بد و ناپسند معنی نداره. هدف وسیله رو توجیه میکنه و هر فعلی مجازه، مغالطه هم. 

اما اگه بحث رو به جامعه ببریم و وجود اخلاق رو برای بقا ضروری بدونیم، اون وقت مغالطه (ه نظر شخص من) مطلقا غیراخلاقیه. حتی اگه کارکرد مثبت جمعی داشته باشه. 
هرچند در فرایند ساخت و حفظ گله توسط دین و قانون از مغالطه استفاده فراوان شده و خواهد شد. انسان های باهوش هم گاهی از این مهارت ها استفاده کردند. نمونه مشهور آموزشش کتاب هنر همیشه بر حق بودن شوپنهاوره‌.
به نظر من حتی انجام کار درست و اخلاقی، اگر به وسیله مغالطه و فریب مردم باشه، در نهایت به امری ناپسند و غیراخلاقی تبدیل میشه.
نظر تو در این مورد چیه؟

بایکوت یه جور تحریم سیاسیه...اگرچه دقیق ترین کاربرد نیست، اما برای رسوندن منظور تقریبا مناسبه...شاید چون این تحریم ها کاملا عقلانی هم نیست هدف بردن ذهن به سمت تاریک کلمه بایکوت هم بوده..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی