دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صائب تبریزی» ثبت شده است

 

 

زِ تلخ گوییِ من عیشِ عالمی تلخ است
به بوسه‌ای چه شود گر مرا دهان بندی؟

 

 [صائب تبریزی ]

 

 

 


پیمانه‌ام ز رعشه ى پیری به خاک ریخت

بعد از هزار دور که نوبت به من رسید!


{ صائب تبریزی }



درین زمان که عقیم است جمله صحبت‌ها

کناره‌ گیر و غنیمت شمار عزلت را


{ صائب تبریزی }



نیست درمان مردم کج بحث را جز خامشی

ماهی لب بسته خون در دل کند قلاب را


{ صائب تبریزی }



گر چه جان ما به ظاهر هست از جانان جدا

موج را نتوان شمرد از بحر بی پایان جدا


می شود بیگانگان را دوری ِ ظاهر، حجاب

آشنایان را نمی سازد ز هم هجران جدا


زود می پاشد ز هم جمعیت بی نسبتان

دانه را از کاه در خرمن کند دهقان جدا


دل به دشواری توان برداشت از جان عزیز

می شود یارب سخن چون از لب جانان جدا...


تا تو ای سرو روان از باغ بیرون رفته ای

دست افسوسی است هر برگی درین بستان جدا


هست با هر ذره خاک من جنون کاملی

می کند هر قطره از دریای من طوفان جدا!


{ صائب تبریزی }



صائب تبریزی یک تک بیت بسیار زیبا دارد که در آن از شکسته شدن قدر شعر اینگونه سخن میگوید:" صائب دو چیز می شکند قدر شعر را...تحسینِ ناشناس و سکوت سخن شناس..."
فقط هم بحث شعر در میان نیست. هر وقت کاری انجام دادی یا حرفی زدی دقت کن چه کسی حرف به میان آورده است و شروع به تحسین و تمجید کرده است و چه کسی ترجیح داده سکوت کند. میخواهم بگویم گاهی اوقات میشود از سکوت بعضی آدمها بیشتر از سخن پراکنی بعضی دیگر یاد گرفت.
بیشتر از همه حواست باشد چجور آدمهایی دورت را گرفته اند. یک تنهایی درخشان بسیار بهتر از دوره شدن با آدم های سخیف است.


سیری ز دیدن تو ندارد نگاه من
چون قحط دیده‌ای که به نعمت رسیده است..

 { صائب تبریزی }



اختیاری نیست صائب اضطراب ما ز عشق

دست و پایی می زند هر کس که در دریا فتاد !

{ صائب تبریزی }



به هوش باش دلی را به سهو نخراشی

به ناخنی که توانی گرهگشایی کرد..


{ صائب تبریزی }


http://bayanbox.ir/view/1434566084745454328/3bd9dc7890a3e5d8e570384b9d6f0cd3.jpg



ز خنده رویی گردون، فریب ِ رحم مخور

که رخنه‌های قفس، رخنه رهایی نیست...


{ صائب تبریزی }


+همیَشه یکی از وظایف شکنجه دهنده ها زنده نگه داشتن زندانی بوده..



ارزشش را نداشت  این دنیا
همه چیز بیهوده بود
زودگذر ، پوچ و بی سرانجام ...!


دوست داشتنت اما
حسابش همیشه جداست ...


{ حمید جدیدی }


http://bayanbox.ir/view/5188694415049199672/1b64d6ad7e6d839de025411ac5784536.jpg


+غم عالم فراوان است و من یک غنچه دل دارم

چه سان در شیشه ساعت کنم ریگ بیابان را؟

(صائب تبریزی )



سخت می خواهم که در آغوش تنگ آرم ترا

هر قدر افشرده ای دل را ، بیفشارم ترا ...


{ صائب تبریزی }


http://s6.picofile.com/file/8251390426/boifriend_couple_hug_love_Favim_com_340492.jpg


+از من ای آرام جان، احوال صائب را مپرس..خاطر آسوده ای داری، چه آزارم ترا ؟



هیچ فردی در پی اصلاح خوی ِ خویش نیست

هرکه را دیدیم در آرایش روی خود است!


{ صائب تبریزی }


تار و پود این دریا بهم پیوسته است

میزند بر هم جهان را ، هر که یک دل بشکند..


{ صائب تبریزی }


+نگاه عرفانی این کلیپ حتی با پیش زمینه طنز و به شوخی گرفتن همه چیز خیلی زیباست ..گاهی اوقات بهتره که به مفهوم اصلی توجه کنیم و زیبایی ها رو بببنیمو جزئیاتی که باهاشون موافقم نیستیم کنار بگذاریم..و این شاید باعث بشه طوری دیگه ای به خودمون و دنیامون نگاه کنیم..

the egg



یک صبحدم به طرف گلستان گذشته‌ای

 شبنم هنوز بر رخ گل آب می‌زند!


{ صائب تبریزی }


http://s6.picofile.com/file/8233361468/1435520761127.jpg