این شعرهای سردرگم...
دوشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۳ ب.ظ
شعرهایم
این پرنده های سردرگم
که از سرم میپرند
و روی شانه ات می نشینند
تو دست میبری به موهایت
و دستت نسیم میشود
به صورتم میخورد
به لب هایم
که بسته مانده در بوسه های نگفته
که همینکه بگویم
واژه میریزد و شعرهایم
این پرنده های سردرگم
نوک میزنند به کلمه ها
تو
حالای همین شعر
منتظری بنویسم بال
که مثل همیشه پریده باشی
که مثل همیشه پرنده باشی
در میان پرنده ها
این شعرهای سردرگم...
{ کامران رسول زاده }
- دوشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۳ ب.ظ