دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

سراب ِ حسرت ..

چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۸ ب.ظ


می‌دانی گاهی خواسته‌ای در آدم شکل می‌گیرد که ذهن و دل را مشغول گرفتار می‌کند. بعد وقت، پول و انرژی صرف می‌کنی تا بروی و به آن‌چه که می‌طلبیدی برسی و رسیدن می‌شود اول دردسر. به خودت نگاه می‌کنی و می‌فهمی میان آن خیال و این واقعیت هیچ سازگاری نیست، لذتی که پنداشته بودی در چیزی که محقق شده یافت می‌نشود و اصلا به هوای باغ و بستان از برهوتی بدآهنگ سر در آورده‌ای... آدم این وقت‌ها هم نومید می‌شود و هم خودش را بابت تمام آن هزینه‌ها که داده ملامت می‌کند و می‌پندارد آن زمان یا پول هدر رفته است.
این‌جاست که گمانم برخطاییم. وقتی می‌کوشی به چیزی برسی و بعد با پوچی آن موقعیت مواجه می‌شوی، چیزی را هدر نداده‌ای. این وقت و پول و رمقی که تلف شده به نظر می‌رسد، بهایی است که پرداخت کرده‌ای تا جانت را از سراب حسرت آزاد کنی و فکر کن عزیز من که چقدر ناخوشایند و تلخ می‌بود اگر تا همیشه به صلیب آن خواسته مصلوب می‌ماندی و نمی‌فهمیدی که این حسرت، پستۀ بی‌مغز است. درونش هیچ است و جز هیچ نیست. فکر کن چه غم‌انگیز می‌بود اگر که می‌گذاشتی هیچ تو را یک عمر اسیر خویش نگه دارد.
فکر کردم با خودم که کاش کسی به وقت تردید کنار آدم باشد تا برایش بگوید به دنبال شوقت برو زیرا که عاقبت سرگردانی در بادیۀ شوق ، یا لذت است یا آزادی...

  • موافقین ۵ مخالفین ۰
  • چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۸ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۲)

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم ، به قدر وسع بکوشم
این متنتون بسی روان, جامع و گویا و فهمیدنی بود. عالی.
پاسخ:
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی