دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

یادداشت هفتگی (1) - چرا اینطور فکر میکنم...

چهارشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۵۳ ب.ظ


ما دائما در حال دریافت اطلاعات جدید هستیم..اما خیلی کم  پیش میاد که این داده های جدید نقشی در تصمیم گیری هامون بذاره..ما با فرار از اطلاعات جدید و جست و جوی بیشتر  تنها با استفاده از اعتقادات قبلی مون شروع به فکر کردن و تصمیم گیری میکنیم بدون اینکه توجه کنیم داده های درست تری وجود داره..دو دسته از آدم ها همین جا از مخاطبان این یادداشت حذف میشن..دسته اول کسانی که به هر دلیلی اطلاعات جدید ، موثق ، معتبر و کاربردی دریافت نمیکنند..و دسته دوم همه ی کسانی که به هر دلیلی علاقه ای به پردازش یا استفاده از اون ها ندارند..

من دوست ندارم با انتخاب های گذشتم زندگی کنم..باید بتونم هر لحظه درست ترین و منطقی ترین تصمیمو بگیرم بدون اینکه افکار ، اعتقادات ، احساسات  و پیشفرض های بی پایه و اساس قبلیم اثری در اون بگذاره ..باید بتونم در هر موقعیتی مهمی این سوالات از خودم بپرسم..

چرا در این لحظه اینطور فکر میکنم ؟ چطور به این نتیجه رسیدم ؟ چه استدلالی برای این طرز فکر دارم ؟ این اعتقاد و تمایل من از کجا سر در آورده ؟ چه کسانی ، در چه زمانی ، با چه حرف هایی باعث شدند من به این نتیجه برسم ؟ آیا این حرف ها مرجع و منبع مشخص و معتبری داشته اند ؟ آیا استدلال ها و نحوه ی استدلال های من پشتوانه ی عقلی دارند ؟

چرا من فکر میکنم این چیز خوب ، خوشایند یا مقدسه..و نقطه ی مقابل اون ، بد و ناخوشایند

آیا احساس خوب من به یک چیز  میتونه دلیلی بر درست بودن یا خوب بودن اون باشه ؟

چرا من فکر میکنم اون انسان خوب و بزرگواریه  یا برعکس آدم بد و پلیدیه ؟ این احساس خوب یا بد در مورد اون چطور و به چه دلیل معتبری به من منتقل یا القا شده ؟ آیا شنیده های من و اطرافیانم میتونه منبع قابل اطمینانی باشه ؟ یا ممکنه همه ی اونها  ساختگی باشند و یک  فریب بزرگ در جهت منافع افراد  ؟

این طرز فکر چطور در ذهن من جای گرفته ؟ آدم ها ، جامعه  ، شبکه های اجتماعی ، رسانه های اطرافم با منابع ضعیف و ساختگی یا دست خورده باعث شدند من این طور فکر کنم یا من اونو در کتاب معتبری خوندم یا سند محکم و قابل اعتمادی ازش دیدم ؟

اون کتاب توسط چه کسانی منبع معتبری معرفی میشه ؟ نویسنده ی اون آدم قابل اعتمادی بوده ؟ در چه جامعه ای و تحت چه شرایطی بزرگ شده و تحت تاثیر چه افکاری و با استفاده از چه مراجعی اون حرف ها رو زده ؟ آیا با همه ی اینها اون منبع برای من هم قابل اعتماد و تکیه کردن محسوب میشه ؟

من چه استدلال علمی ، عقلی و منطقی برای این طرز فکر دارم ؟ آیا این طرز فکر برای یک انسان از سرزمین دیگه که با فرهنگی متفاوت با من بزرگ شده به همین اندازه منطقی و قانع کنندست ، یا او به من و افکارم  و رفتارم خواهد خندید  ؟

فکر میکنم همه چیزو باید از نو بازنویسی کرد.همه ی افکار و  اعتقادات و احساسات بی پایه قبلی باید با اطلاعات مطمئن و احساسات منطقی و فکر شده ی جدید اصلاح یا جایگزین بشه تا در هر جغرافیایی پذیرفته و معتبر باشه و با هر طرز فکری و هر استدلال عقلی بهترین انتخاب تلقی شه..

همه چیزو باید از نو بازنویسی کرد..با داده های غلط هیچوقت نمیشه به جواب درست رسید..


  • موافقین ۴ مخالفین ۰
  • چهارشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۵۳ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۲)

سلام:)
 شمام خسته نباشید امیدوارم پاس شده باشید درسای سختِ مکانیک رو؛)
بله واقعا زیباس به این نتیجه رسیدم که دکتر یدالهی علاوه بر ترانه ، غزل های نابی هم دارند:)
فکر کنم منظور از بیت آخر این باشه که ما برای ابدیت زاده شدیم و موجودی بنام عزرائیل هم قرار نیست جلوی این اتفاق رو بگیره و خودِمنِ " انسان "راه رسیدن به ماورای بودن رو پیدا میکنم ...
پاسخ:
دوباره سلام
آره این ترم اولین ترمی بود که همشونو پاس کردم ! :)

ممنون هم بابت غزل هم بابت توضیح اون بیت..
سلام :)
چقدر خوب و به جا نوشته شده بود این پُست ...
واقعا تا وقتی تو طرز فکرمون انعطاف لازم ایجاد نشه مطالعاتمون هم اون طور که باید تغییری در ما ایجاد نمی کنه ...
یه مجموعه شعر از دکتر یداللهی دارم میخونم بنام :"امشب کنار غزل های من بخواب"
یه غزل توش بود که تا خوندمش یاد شما افتادم :
مُرَددم میان غربتِ شیطان و قُرب جبرائیل
مرددم میانِ دستِ خدا و گلوی اسماعیل
مرددم میانِ بوسه و خنجر ، میان آتش و گُل 
رسیده ام به شکِ قتل و نوازش ، به رکعتِ هابیل 
زمین ، زمان ، کجا؟ به دورِ چه می گردد از حدوث و قِدَم؟
چرا جهان همیشه می رسد از نو ، به لحظه ی قابیل ؟
مرددم میانِ نیل و عصا و نبی و گوساله 
میانِ کفرِ قاطعانه ی فرعون و دینِ اسرائیل
گمان نمی کنم که پرده ی آخر برای ما این است 
قیامتی به پا نشسته به صورِ عزای اسرافیل 
اگر من از ازل برای ابد آمدم که می فهمم
چگونه می رسم به آن سوی بودن ، به مرگِ عزرائیل
پاسخ:
سلام : )
خسته نباشید از امتحانا :) تموم شد ؟

به به دکتر ِ عزیز..غزل قشنگی بود ، ممنونم ازتون که نوشتید برام..اما متوجه معنی بیت آخرش نشدم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی