سالهاست که گفته میشود زبان مورد استفاده برای توصیف گرایشهای تیپ، گاهی باعث تشتت و سردرگمی ناخواسته میشود؛ چون بیشتر ما کلماتی مثل برونگرا و درونگرا را شنیدهایم و معنایی را از آنها استنباط میکنیم که منطبق با معنای مورد استفاده در تیپشناسی نیست. مثلا خیلیها فکر میکنند درونگراها افرادی خجالتی و گوشهگیرند و برونگراها معاشرتی و پرحرف. این تعریف، نه بسنده است و نه دقیق. بسنده نیست، چون این بعد از تیپ شخصیت، چیزهایی به مراتب بیشتر از صرف میزان تمایل افراد به تعامل اجتماعی دارد. و دقیق نیست، به این دلیل که برخی برونگراها خیلی خجالتیاند و برخی درونگراها خیلی معاشرتی و خونگرم. این تمایزات در قسمتهای بعدی و پس از بحث عمیق دربارهی ویژگیهای تیپ، روشن خواهد شد. اما عجالتا سعی کنید تا جایی که میتوانید، پیشفرضهای احتمالی را دربارهی معنای این کلمات، کنار بگذارید.
برای شناخت دیگران، نخست باید خود را بشناسی.
این گفتهی قدیمی بهویژه در مورد آشنایی با تیپهای شخصیتی مصداق دارد. پس نخستین کاری که باید بکنید، درک مفاهیم تیپ است؛ تا حدی که بتوانید تیپ شخصیتی خودتان را بهدقت مشخص کنید. خواندن این مطالب را یک رشته ماجراهای آموزشی تلقی کنید. هر چند لازم است یک رشته اصول بنیادی را درک کنید، شما هم مثل میلیونها نفر دیگر متوجه خواهید شد که خواندن، فکر کردن و صحبت کردن دربارهی تیپهای شخصیتی، کاری جالب و مفرح است.
حال، مطالعه دربارهی چهار بعد تیپ را آغاز میکنیم تا معلوم شود کدام ویژگیها بیشترین هماهنگی و تناسب را با شما دارند. ما برای کمک به شما، سوالات متعددی را مطرح کردهایم که منعکس کنندهی تفاوتهای موجود میان قطبهای متضاد است. بخش اعظم مطالبی که دربارهی ویژگی خود میخوانید، ظاهرا در مورد شما درست است؛ اما برای این که دقیقا تمایز قائل شوید، ویژگیها در قالب اصول کلی ارائه شده که در واقع، معرف حدود نهایی است. سعی کنید در هیچ موردی روی یک مثال خاص برای یک ویژگی تمرکز نکنید؛ بلکه توجه خود را به یک الگوی رفتار معطوف کنید که در مقایسه با نقطهی مقابل آن، به شکلی پیگیرتر و باثباتتر، شبیه به شماست. حتی اگر یک مثال دقیقا شبیه شما به نظر رسید، قبل از این که تصمیمی بگیرید، ببینید آیا بقیهی مثالها هم با شما هماهنگی دارد یا نه.
+هنر شناخت مردم | پل دی تیگر | محمد گذرآبادی | 312 ص
- ۰ نظر
- ۳۰ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۱۶