رفتارش استوار بود و با اطمینان همراه.
زندگی اش سراسر بر پایه ی برنامه ای دقیق منظم شده بود و او میکوشید که هر روز عمر ، چنان که هر روبل پول خود را ، از حیث وقت و زحمت و نیروی دل و جانی که صرف میکرد پیوسته با هوشیاری بررسی کند .
مثل این بود که حتی شادی ها و غم های خود را میتوانست همچون حرکت دست ها یا رفتار گام ها یا همچون خلق و خو ی خود در هوای خوب یا بد در اختیار داشته باشد !
او چتر خود را تا زمانی باز میداشت که باران میبارید . یعنی تا زمانی رنج میبرد که درد می پایید..
+آبلوموف | ایوان گنچاروف
- ۱ نظر
- ۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۷