دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابراهیم سلطانی» ثبت شده است


تیتر مطلب، عنوان یکی از شماره‌‌های خوب پادکست پرگاره که توصیه می‌کنم مسئله اخلاقیش رو پیش از آغاز زندگی‌ مشترک‌تون در نظر داشته باشید. فایل تصویری این پادکست رو می‌تونید در یوتیوب تماشا کنید، فایل صوتیش رو هم داخل کانال میذارم و بعدا سرفرصت نظر خودمو راجع بهش می‌نویسم. اما مسئله خیلی مهمی که الان می‌خواستم بهش اشاره کنم اینه که فعلا داریوش کریمی شغل مورد علاقه من رو در اختیار داره.
یعنی به خاطر پژوهش و مطالعه و گپ زدن با آدم‌های مورد علاقه‌ت حقوق بگیری؟ هنوز باورم نمی‌شه.

--------
از حسادت‌های معمول صنفی که بگذریم، داریوش کریمی میتونه یکی از مجری‌های مورد علاقه من باشه. باسواد، با دایره مطالعاتی بالا، حضور ذهن قوی و فعال در گفتگو. در اغلب اجراها و گفتگوهای تلویزیونی بودن یا نبودن مجری‌ اهمیتی نداره اما ایشون میتونه تا حدی به هر بحث چیز تازه‌ای اضافه کنه و به نظرم این گفتگو رو جذاب و شنیدنی‌تر می‌کنه. برنامه پرگار رو می‌تونید
شب‌های جمعه از شبکه BBC تماشا کنید.


و اینکه فعلا سرخود ازدواج نکنید تا فایل رو بذارم.

 

 

Related image

 


پرستو فروهر نقل می‌کند که پدرش را در اتاق مطالعه‌، روی صندلی نشانده، صندلی را رو به قبله چرخانده و به قتل رسانده‌اند. 

قتلِ داریوش فروهر شاید نمادین‌ترین قتل سیاسی معاصر باشد: کشتنِ مخالفِ سیاسی با کارد، پشت به کتاب‌ها، رو به قبله، به دست نیروهای امنیتی، در خانه که نماد امنیت است.

پرستو فروهر به‌درستی می‌گوید جسد همیشه از چگونگیِ مرگ خبر می‌دهد؛ اما جسدِ آن‌که به قتل رسیده تصویری از قاتل هم ترسیم می‌کند. 

و جسدِ آن‌که به دلایل سیاسی به قتل رسیده، علاوه بر مقتول/قاتل، تصویری از جامعه هم ترسیم می‌کند: تصویری از ما. چنین جسدی، جنازه نیست؛ جلوه‌ای از جامعه است.


+ابراهیم سلطانی


مورخ آدم‌ها را براساسِ تاریخِ کنش‌ها و گفته ها و نوشته‌های‌شان بازمی‌آفریند: تاریخِ هیاهو. اما کاش می‌شد تاریخِ سکوت هم داشت: چه کسی، چه زمانی، در چه شرایطی، چرا سکوت کرد؟ تاریخِ سکوت، صرفاً تاریخِ بی‌عملی نیست، چون سکوت انواعِ گوناگون دارد: سکوت به مثابۀ «گریز از کنش»، سکوت به مثابۀ «من نمی‌دانم»، و سکوت به مثابۀ «غرقه شدن در خویشتن». با درنظر گرفتن این تفکیک، می‌توان سه نوع تاریخِ سکوت نگاشت: تاریخِ سکوتِ سیاسی، تاریخِ سکوتِ فلسفی، و تاریخِ سکوتِ وجودی.

من سکوت می‌کنم، پس «به نحوی آرام» هستم. صدای من در سکوتِ من شناور است.


+ابراهیم سلطانی