دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۸۶ مطلب با موضوع «دانش» ثبت شده است


برای جست و جوی خرد ، اولین پله سکوت ،
دومین پله گوش فرا دادن ،
سومین پله به خاطر سپردن ،
چهارمین پله تمرین ،

و پنجمین پله آموختن به دیگران است.

{ ابن جبیرول }


ما میتونیم کارایی شغلی و تعهد شما رو تنها با نوع مرورگری که استفاده می کنید تشخیص بدهیم. ممکنه بعضی از شما از نتیجه این تحقیق خوشتون نیاد اما دلایل خوبی وجود داره که کاربرهای فایرفاکس و کروم کارایی خیلی بالاتری از کاربر های اینترنت اکسپلورر و سافاری دارند.

درسته.همینطور، اونها در شغل هاشون ۱۵ درصد بیشتر ماندگاری دارند. چرا؟ این یک مزیت فنی نیست. چهار گروه مرورگر به طور متوسط سرعت تایپ مشابهی دارند و دانش رایانه اونها هم مشابه است. این موضوع به اینکه چطور مرورگر را دریافت کرده ای بستگی داره. چون اگه اینترنت اکسپلورر یا سافاری استفاده می کنی، معمولا بصورت پیش فرض روی رایانه ات نصب شده اند، و شما انتخاب پیش فرضی که برایت شده را پذیرفتی .

اگر فایر فاکس یا کروم را خواسته ای، به پیش فرض شک کرده ای و پرسیده ای، آیا انتخاب دیگری وجود دارد؟ و اگه کمی امکانات داشته باشی مرورگر جدبد را تهیه می کنی.

مردم وقتی از این تحقیق با خبر می شوند این را می گویند، « عالی ست، اگه بخواهم در کارم بهتر بشم، باید مرورگرم رو تغییر بدم؟»

 نه، موضوع اینه که آدمی باشی که انگیزه شک کردن در پیش فرض ها رو داشته باشی و دنبال انتخاب بهتر باشی. و اگه این کار رو خوب انجام دهی، می توانی پذیرنده چیزی خلاف «دژاوو» باشی. این موضوع نامی دارد و اسمش «ووژاده» است.( خنده حضار ، شبیه بروسلی میگه :)

«ووژاده» وقتی است که به چیزی که بارها دیده ای نگاه می کنی و یکباره آن را با دید جدیدی می بینی . یک فیلم نامه نویس که به متن یک فیلم نگاه می کند که برای پیش از نیم قرن نمی تواند اجازه تولید بگیرد. در همه نسخه های قبلی، نقش اصلی یک ملکه شیطانی بوده. اما «جنیفر لی» این موضوع را زیر سوال برد که آیا این منطقیه؟ او نقش اول را بازنویسی کرد، و آدم شریر را بصورت قهرمانی عذاب دیده مجددا خلق کرد و «یخ زده  Frozen» به موفق ترین فیلم کارتون تاریخ تبدیل شد. پس این داستان پیامی ساده دارد. وقتی که احساس شک می کنی، از آن عبور نکن..


+The surprising habits of original thinkers

+متن سخنرانی



الفبای فلسفه اثر نایجل واربرتون یکی از پرفروش ترین کتاب های فلسفه  و از بهترین منابع برای آموزش اولیه و عمیق فلسفه می باشد. این کتاب خواننده را با ظرافت و قدم به قدم، با وادی فلسفه آشنا می سازد.

نایجل واربرتون ، که از اساتید برجسته فلسفه در دانشگاه آکسفورد است، در هر فصل به یکی از حوزه های مهم فلسفه می پردازد  و از محاسن بزرگش پدید آوردن فرهنگ نقد و تفکر نقّاد در ذهن خواننده است ، چرا که هر مکتبی را معرفی می کند پس از آن به نقد و موشکافی آن می پردازد و آرا و مضامین اساسی در آن حوزه را شرح و بررسی می کند:

آیا می توانید وجود خداوند را به اثبات برسانید؟
چگونه در گستره ی اخلاق ، درست را از نادرست تشخیص می دهیم؟
آیا باید گاهی از قانون سرپیچی کنیم!؟
آیا جهان واقعا به همان صورتی است که تصور می کنید؟
آیا می دانید که راه و رسم علم چگونه است؟ فلسفه علم چیست؟
آیا ذهن یا روح شما از بدنتان جداست؟
آیا می توانید هنر را تعریف کنید ؟ زیبایی را چطور؟


واربرتون پس از بررسی و تبیین فلسفه به عنوان مقدمه‌، به موضوعات اصلی کتاب چون چیستی فلسفه‌، خدا، حسن و قبح اخلاقی‌، سیاست‌، جهان خارج‌، علم‌، ذهن و هنر می‌پردازد..

 مسئله وجود خداوند از جمله مسائلی است که واربرتون در این کتاب به شکلی جدی بدان پرداخته‌، مسئله‌ای که یکی از سرفصل‌های مهم کاوش‌های فلسفی به شمار می‌رود و در تاریخ پرفراز و فرود فلسفه‌، مباحث فراوانی در این زمینه درگرفته است‌.

 بسیاری از فلاسفه‌، با تکیه بر مبادی فکری خویش‌، دلایلی در اثبات وجود خدا ارائه کرده‌اند و بدین قرار مجموعه‌ای از دلایل گوناگون در این باره فراهم آمده است‌. در این میان از آن‌جا که پرسشگری و نقد، سرشت تفکر فلسفی است‌، فلاسفه متعلق به مشرب‌های فکری مختلف در این دلایل مناقشه کرده‌اند و قوت‌ها و ضعف‌های آن‌ها را از دید خویش نشان داده‌اند. حاصل این سنجشگری‌ها گاه این بوده است که فلاسفه قائل به وجود پروردگار در بیان دلایل خویش دقت بیشتری ورزند و تقریرهای خردپسندتری از آن‌ها ارائه دهند و از این رهگذر، اعتقاد به وجود خداوند را بر پایه‌های استوارتری بنشانند.
 این تنها یکی از ثمرات آن قبیل بحث‌ها و مناقشه‌هاست‌، واربرتون در یکی از فصول کلیدی کتاب خود تلاش می‌کند تا برخی از دلایل اثبات وجود خدا، مخصوصاً در سنت فکری مغرب زمین‌، را به نقد بکشد و بررسی عالمانه‌ای در  باره کامیابی و ناکامی آن‌ها انجام دهد.

 در ذیل عنوان «خدا» نیز، مسائلی چون‌، برهان نظم (از دلایل اثبات وجود خدا)، نقد برهان نظم‌، اصل انسان‌نگر، نقد اصل انسان‌نگر برهان علت اول‌، نقد برهان علت اول‌، برهان وجودی‌، شناخت‌، برهان وجود خدا، مسئله شر، راه حل‌های نافرجام برای مسئله شر، دفاع مبتنی به اختیار، ایمان‌، و...، بررسی شده است‌.
 در فصل حسن و قبح اخلاقی‌، مباحثی نظیر نظریه‌های تکلیف مدار، اخلاق مسیحی‌، نقد اخلاق مسیحی‌، اخلاق کانتی‌، نقد اخلاق کانتی‌، نتیجه‌گرایی‌، سودانگاری‌، نقد سودانگاری‌، نظریه فضیلت و نقد آن‌، اخلاق کاربردی‌، اخلاق و فرااخلاق‌، و...، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است‌.

  " شر در جهان وجود دارد: این چیزی نیست که بتوان جدا انکارش کرد. ... چگونه ممکن است کسی با عنایت به وجود این شر، به وجود خدایی متصف به خیر مطلق اعتقاد داشته باشد؟ خدایی که عالم مطلق است طبعاً به وجود شر داناست‌؛ خدایی که قادر مطلق باشد، طبعاً می‌تواند مانع از بروز شر گردد...؛ "

 این سؤالی است که واربرتون سعی کرده است تا با نیم نگاهی به آرای خدا باوران آن را مورد بحث و بررسی قرار دهد.


+زندگی وارسی نشده، سزاوار زیستن نیست...


من باور دارم که پس از مرگ بدنم تجزیه می شود و هیچ چیز از جسم و جانم باقی نخواهد ماند. امروزه دیگر جوان نیستم ولی هنوز به زندگی عشق می ورزم. اما وقتی در مورد وحشت از نابودی حرف می زنند می خواهم از خنده روده بر شوم.
خوشبختی به این خاطر واقعی است که به پایان می رسد. اندیشه و عشق بخاطر اینکه ابدی نیستند ارزش خود را از دست نمی دهند..

‌‌+برتراند راسل


یونگ بر واژه ای به نامِ «فردیت» تاکید داشت که مختصری از معنایِ آن رابرایتان باز گو می کنیم. این واژه می تواند معنا و مفهومِ عمیق تر و پر محتوا تری را از موفقیت و رضایتمندی ارائه دهد که در اغلبِ موارد فاصلۀ بسیار زیادی با تعاریفی دارد که تاکنون در ذهنِ ما نقش بسته است. از منظرِ یونگ نهایتِ خرسندی و رضایتمندیِ انسان زمانی اتفاق می افتد که بتواند «خودِ منحصر به فرد» و یکتایش را به گونه ای زندگی کند تا در نهایت آشتی و صلحی بینِ اضداد و وجه هایِ مختلفِ روانش را شاهد باشد.
حفظ تعادل و برقراری توازن در بخش هایِ مختلفِ روان در روانشناسی تحلیلی از مهمترین اهداف محسوب می شود.هدفی که بدونِ تحملِ رنج به دست نمی آید اما قطعاً رنجی است مقدس که به گنجِ «آگاهی» منتهی می شود. در این مسیر باید بسیار شکیبا باشیم.مسیرِ روانشناسیِ تحلیلی مسیری است تدریجی آهسته و پیوسته و صد البته عمیق و ژرف و بی انتها.باید بی نهایت صبور باشیم ولیکن در حرکت و پویایی مدام و پیوسته ای قرار داشته باشیم . به تعبیری شاعرانه چون راه روی راه بری...! فردیت یافتن نهایتاً می تواند ما را در مسیری قرار دهد که آن را می توان قرار گرفتن در «مدارِ خود شدن» و یا «خود بودگی» نامید.زندگی کسی که در مدارِ خود شدن می گردد سرشار از معنا ست و چنین فردی در میانِ تلاطم ها و آشفتگی هایِ طبیعیِ زندگی قلبی آرام و مطمئن دارد و آرامشی عمیق و ژرف را در دل می پروراند. خود شدن همان چیزی است که ما در طبیعت به وفور شاهدش هستیم. هیچ بذر و دانۀ پرتقالی تمایل به سیب شدن ندارد و هیچ سیبی شیفتۀ پرتقال شدن نیست.جزء جزء عناصری که در طبیعت حضور دارند به خوبی می دانند که چگونه با پذیرشی کاملِ وجودِ بی همتایِ خودشان را زندگی کنند این فقط انسان است که باید مدام به خود یادآوری کند که در واقع کیست و چه می خواهد ؟!  


بـت سـاختیم و در دل خندیدیم
بر کیـش بد، برهــمـن و بـودا را..!

{ پروین اعتصامی }



+اینکه ما معابد خود را محترم و مقدس میدانیم و معابد دیگران را جاهلانه، به این دلیل است که در معابد خود با احساسمان وارد میشویم ولی در معابد دیگران با عقلمان! (دکتر هلاکویی)