دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۴ ماه، ۳ هفته، ۲ روز

يكشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۷، ۰۸:۴۹ ب.ظ


اگر اصل «وجود داشتن در کنار دیگری، یعنی مسئول بودن در قبال مشکلات و حتی گناهان دیگری» را به عنوان زیربنای ماهیت فلسفی اخلاق بپذیریم، رابطه‌ی اوتیلیا با گابریلا را در فیلم «4Months, 3 Weeks and 2 Days» ‌می‌توان یک رابطه‌ی سراسر اخلاقی در نظر گرفت. گویی فیلم اساساً تصویر کننده‌ی مسئولیت اوتیلیاست در قبال خطای گابریلا.

شاید بتوانیم اوج این احساس مسئولیت اخلاقی را در فیلم در صحنه‌ای بیابیم که اوتیلیا برای قرض‌ گرفتن پول برای رفع مشکل گابریلا، به منزل معشوقش می‌رود و به ناچار، مجبور به حضور در مهمانی سراسر رنج جشن تولد مادر معشوقش می‌شود.

کریستین مونجیو، کارگردان فیلم، مبتنی بر رئالیسمی محض و با تکیه بر نمای بلند و پرهیز از حرکت دوربین، چنان اضطرابی می‌آفریند که مخاطب نیز می‌خواهد تا هر لحظه، همراه با اوتیلیا مراسم را ترک کرده و نزد گابریلا بازگردد.

اگر تن سپردن اوتیلیا به پیشنهاد برقراری رابطه‌ی جنسی از سوی مردی که قرار است عمل سقط را انجام دهد (در ازای صرف نظر از هزینه‌ی بیشتر سقط جنین ناشی از سن نوزاد که بیشتر از ۴ ماه است و لذا در کشور رمانی جرم محسوب می‌شود)، کنشی اخلاقی در سطح دایجتیک فیلم و در قالب وفاداری یک دوست به دیگری باشد، التهاب و هیستری موجود در صحنه‌ی مهمانی جشن تولد، فیلم را بدون آنکه در سطح دایجتیک اخلاقی باشد، اخلاقی می‌کند. به عبارت دیگر، احساس مسئولیت اخلاقی در این صحنه نه تنها در اوتیلیا بلکه در بیننده نیز حضور می‌یابد.

به این ترتیب، مسئولیت اخلاقی تنها به اوتیلیا تعلق ندارد بلکه محصول حیات ذهنی همه‌ی بینندگان فیلم و فراتر از آن، همه‌ی انسان‌هاست.


http://s9.picofile.com/file/8337444518/image_w1280.jpg

  • موافقین ۵ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۷، ۰۸:۴۹ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..