نویسنده تمام دورانها
ادبیات برای من با داستایوفسکی معنا پیدا کرد و این اسطوره برای همیشه با من باقی ماند. شاید درستتر این که داستایوفسکی تنها قلهای است که برای من بخشی از بزرگترین دست نیافتنی ترینها را شکل میدهد و به همین ترتیب باقی ماند.
این باقی ماندن او بعد از گذشت این سالهاست که ارج و ارزش این نویسنده تمام عیار را برایم بیشتر میکند. همیشه اسطورههای روزهای جوانی بعدها تنها تبدیل به یک خاطره میشود، خاطرهای که گاهی باید به آن خندید. اما جادوی داستایوفسکی و عمق و غنای داستانهایش او را تبدیل به نویسنده تمام دورانها کرد.
گاهی وقتها میخواهم به بررسی داستانهایش بپردازم و دوباره خوانی بکنم، با وجود اینکه سالهاست مینویسم و دیگر به زیر و بم اصول داستان نویسی وارد هستم باز هم نمیتوانم داستانهای او را تجزیه کنم و بعد به چیدمان خود او برسم. دست آخر مثل مکانیکی که بعد از باز کردن یک موتور پیچ و مهره اضافه توی دست و بالش است، وا میمانم.
در روزهای جوانی همیشه دعا میکردم که «خداوندا از من نویسندهای بساز، حالا اگر بهترین هم نبود، اشکال ندارد...» آن روزها امیدوار بودم که من هم داستایوفسکی غرب بشوم یا اینکه کمی به او نزدیک...اما همیشه چیزی توی دلم میگفت داستایوفسکی دست نیافتنیترین است...فکرش را هم نکن...با این حال او برای من همیشه یک هدف بود، اما شوق من تنها داستایوفسکی نبود، باید بگویم نویسندههای قرن نوزدهم مرا واقعاً تحت تأثیر خودشان قرار دادند و این مسأله بخصوص در کارهای اولیهام کاملاً مشهود است...
+هنری میلر
- يكشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۷، ۰۱:۰۴ ق.ظ