دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

نیاز به انتشار خود..

دوشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۵۷ ب.ظ


کاش می‌شد از این بیماری علاج‌ناپذیر «کسی بودن» شفا یافت. برای زمانی کوتاه به چشم نیامد یا نیاز به این رؤیت نداشت؛ نیاز به انعکاس، به تکثیر، به انتشار، به انتشار خود.

 +درخت گلابی |‌ گلی ترقی | 248 ص

  • موافقین ۸ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۵۷ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۱۰)

الان تلطیف شد :)

کامنت‌ها رو خوندم، به منم دید بهتری از موضوع داد. 
پاسخ:
خوشحالم از این بابت :)
می‌دونین تعریف‌های دیگه‌ای منو رسوندن به این ایده که هرچقدر هم فردیت مستقلی داشته باشی، باز هم در کنار دیگران و پیوند و ارتباطی که با بیرون داری تعریف می‌شی (نمی‌شه تاثیرش رو نادیده گرفت). کسی بودن گاهی منتسب به دیگران معنا می‌شه و گاهی از ذات خودت برمی‌آد. شاید ایکس این دیدگاه در طول زمان برام تغییر کنه و حالا فقط با دلتای اول سر و کار داشته باشم. بعضی فاکتورها برآیند چندین تغییر دامنه‌دارن...

و درسته، حرف هیچ‌کدوممون فکت نیست و قاطعیت لحن من برای بیان نظرم اشتباه بود.
پاسخ:
من اگه تند حرف میزنم در مورد خودمه...نسبت به خودم موضع میگیرم...دیگران هدف من نیستن. امیدوارم بهتون بر نخورده باشه. و اینکه من عقیده ام در کامنت خانوم آرزو شفاف تر شده.

سلام

خوبین؟

چند وقت پیش تو تلگرام یه عکس نوشته دیدم. نوشته بود سعی نکن خودت رو نشون بدی، به کمال که برسی خود به خود دیده میشی و بالاش عکس یه گردوی رسیده رو گذاشته بود که رو درخت و قبل از چیده شدن خودش پوست سبزش رو شکافته بود. برا من بهترین عکس بود برا درک این تعریف. من گردوی سبز، رو درخت دیدم. اگه نرسیده بکنی به زور کنده میشه و برا گرفتن پوست سبزش دستت رنگ سیاه میگیره و تازه مطمئن نیستی که رسیده یا نه. به نظرم ما آدمها مثل همین گردوئیم. اگه یاد بگیرم و اجازه بدیم کمال خودش رو نشون بده دیگه به مرض کسی بودن گرفتار نمیشیم. 

پاسخ:
سلام
ممنون. شما خوبین؟

چه مثال قشنگی. به نظرم این نارس بودن و میل همزمان به دیدن شدن علاوه بر دیگران اول از همه به خودمون آسیب میزنه. باید بدونیم کسی بودن میتونه یک نتیجه طبیعی باشه نه یک خواسته یا چیزی که به عنوان هدف دنبال بشه. تمام حرف ها گفته شده من دیگه حرفی ندارم.
  • علی خراسانی
  • یکی هم زیادیم
    منتشر نشویم
  • فاطمه سروری
  • سلام
    از اولین باری که این پست رو خوندم عبارت " نیاز به انتشار خود" رو کاملا شخصی سازی کردم. نوشتن شیوه ای برای آروم کردن همین نیاز متلاطم در آدم هست؛ یا حداقل برای من اینطوره.
    واقعا کاش میشد شفا یافت...
    هر بیماری و کمبود و عقده ای در ما نتیجه ای در پی داره لزوما که معتاد نمیشیم گاهی برای مبارزه با اینکه به ما گفتن کسی نیستیم شبانه روز تلاش میکنیم و آدم قابل ذکری میشیم.
    اما نقل قول دوستمون بلوط از کوندرا؛ حتما حرف غلطی نیست. اتفاقا شبیه همه آدمهای روزگار ماست؛ بینشون آدم معمولی نمی بینی که بشه باهاش حرف زد چای خورد
    همه پر از جاه طلبی و رویاهای بزرگن ؛ رویای تغییر دادن قوانین اجتماعی یا خرید یه ماشین چند صد میلیونی.
    شخصا سعی میکنم از این گروه آدمها که دنبال تحولات انقلابی و عمده هستن فاصله بگیرم چون خیلی احوالات مواج و بی ثباتی دارن ....
    پاسخ:
    سلام
    یکی از دوستام حرف قشنگی میزد. میگفت دوست دارم وقتی سفر میرم فقط برای این باشه که سفر برم. نه برای فرار از مشکلات،‌ نه برای فرار از  آدمها یا هر چیز دیگه ای...فقط برای خودش. نوشتن هم میتونه همین باشه.

    نه حرف غلطی نیست. ولی با مقدمه ی ایشون برای من حرف غلطی میشه. من به دیگران کاری ندارم.
  • زهرا یگانه
  • درسته. چه بسیار از آدم هایی که کسی نیستن ولی بسیار با ارزش هستن.
    من کتاب اتفاق رو خوندم از گلی ترقی٬ و دوسش نداشتم. به نظرم هیچ‌چیز خاصی نبود توش. این یکی چطوره؟
    پاسخ:
    این کتاب خوبیه. اصلا به نظر من همین یک بند کفایت میکنه برای خوب بودن کتاب.
    عالی زیبا احسنت
  • زهرا یگانه
  • آیا فرق هست بین کسی بودن و با ارزش بودن؟ یا بهتر بگم، آیا فرق هست بین "کسی نبودن" و "بارزش نبودن"؟
    پاسخ:

    در مورد سوال دوم...به نظرم فرق دارن. اصلا همین که اینقدر بیمار گونه بدوی دنبال کسی بودن و رویت شدن خودش نمود و اقرار بی ارزش بودنه...از طرف دیگه میشه در چشم دیگران کسی نبود و در عین حال بی ارزش هم نبود.
    یک چیزهایی ذاتِ آدمی‌ست، هر چقدر هم که بخواهی دور شوی و دست بکشی، نمی‌شود. بخشی از هویت و معنای وجودی هرکس در "کسی بودن"ش برای دیگری‌ست. مثل حکم قاطعی که بی‌اثبات می‌پذیرندش. 

    "اگر بلندپروازی نداشته باشی، تشنه‌ی موفق شدن و به رسمیت شناخته شدن نباشی، در آستانه‌ی سقوط قرار می‌گیری." میلان کوندرا
    پاسخ:
    نه حرف من و نه حرف شما هیچ کدوم فکت نیستند. نه نقل قول من از گلی ترقی و نه نقل قول شما از کوندرا نشونه هیچ چیز نیستند. اما نظر شخصی من اینه که نیاز به کسی بودن و نیاز به رویت شدن بیماریه.
    حکم قطعی و بدیهی هم وجود نداره..البته شما میتونید اینطور " خیال " کنید.
    کوندرا هم حرف مسخره ای زده...انگار سقوط معنای مشخصی داره جز رد شدن در آزمونهای بی پشتوانه جامعه.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی