دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

از مرگ هراسان و به‌ستوه از زندگی...

سه شنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۳۱ ب.ظ


طبیعت!

هیچ از تو مرا متأثر نمی‌کند،
نه دشت‌های بارورت، نه آواز گلگون شبانان سیسلی.
نه شکوه سپیده دمانت،
نه طمطراق شِکوه آمیز غروبگاهان.

من می‌خندم

به هنر، به انسان، به ترانه،
به شعر، به معابد یونان، به برج‌های مارپیچ
و کلیساهایی که در خلأ قد بر‌افراشته‌اند،
و

بد و خوب در نظرم یکی ست.

من ملحدم، بی‌باوری خدانشناس،
رویگردان از هر فکری،
و درباره‌ی عشق،

آن مزاح کهنه،
بهتر است که دیگر هیچ نگویم.

از مرگ هراسان

و به‌ستوه از زندگی،
چونان کشتیِ گمگشته‌ای در چنگال جزر و مد
روحم بندرش را ترک می‌کند

به سوی هولناکِ تباهی.


{‌ پل ورلن }

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۳۱ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۱)

هم از سکوت گریزان
هم از صدا بیزار
پاسخ:
هم از سکوت گریزان، هم از صدا بیزار
چنین چرا دلتنگم؟
چنین چرا بیزار!

تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست
از این سکوت گریزان
از آن صدا بیزار..

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی