دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

چهار تجربه وجودی

يكشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۲۵ ب.ظ


در روانشناسی وجودی چهار تجربه است که آگاهی برای آنکه زندگی اصیل بیابد، لازم است نسبتش را با آنها پیدا کند؛ «تنهایی، پوچی، مرگ و آزادی»


تنهایی وجودی اما "تنها ماندن" نیست
طرد شدن نیست
با خود بودن است.
"تنها بودن" است


پوچی وجودی بی معنایی نیست
نامعنایی است
یعنی نیاز به معنا کردن بودن نیست.

مواجهه با مرگ نه مرگ خواهی و نه "مرگ اندیشی" و اشتغال ذهنی به مرگ است.
"مرگ آگاهی" است.
فهم مرگ چونان زمینه زندگی است.


و سرانجام برآمد همه این تجربه ها، آزادی است.
آزادی، مجبور نبودن برای در بند یا رها بودن است نه الزام به الزام نداشتن.
درجه آزادی به میزان داشتن امکانها نیست به میزان تحقق امکانها و ساختن شادی است.



+دکتر فرزاد گلی

+بی اندازه برام جالب بود وقتی با این متن مواجه شدم. چون در دوسال گذشته به شکل واضحی درگیر هر چهار موضوع بودم بدون اینکه مستقیما از منابع روان‌شناسی وجودی مطالعه ای داشته باشم یا از این چهار تجربه به عنوان ارکان اصلی آگاهی خبر داشته باشم. و این منو بیشتر از گذشته مطمئن کرد که اگه در مسیر درستی قرار داشته باشی در نهایت به نتایج نسبتاً مشخصی میرسی..یا حداقل دغدغه هات در محدوده معینی قرار خواهد داشت.

  • موافقین ۵ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۲۵ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۵)

سلام. 
راستش نظر من درباره ى پست نیست، درباره ى پاسخ تون به آخرین نظر این جاست. 
فکر مى کنم براى خوندن "وقتى نیچه گریست" آشنایى کامل با نیچه و آثارش ضرورى نیست. حتا فکر مى کنم تأثیر چندانى هم نداره. مسلمن یک مقدار آشنایى لازم ه ولى نه در حد مطالعه ى همه ى آثار. من خودم فقط یه دید کلى نسبت به نیچه و افکارش دارم و یه کتاب ازش خوندم اما "وقتى نیچه گریست" رو چند بار مرور کردم و لذت بردم. :) هدف کتاب شرح و تصویر یه رابطه ى مبتنى بر درمان ه و از لحاظ تاریخى صددرصد صحت نداره. نیچه و برویر صرفن انتخاب هاى هوشمندانه اى هستن براى شطرنج بازهاى این رابطه ى حساس و پیچیده. کتاب هاى یالوم در کل احتیاج به دانش تخصصى ندارن. 
فقط مى خواستم بگم با این دید خودتون رو از لذت خوندن این کتاب ساده، لذت بخش و آموزنده محروم نکنید، شناخت نیچه و آثارش مى تونه مدت ها طول بکشه و نهایتن هم تأثیر خیلى بارزى روى فهم مقصود اصلى کتاب نداره. "وقتى نیچه گریست" رو مى شه بیشتر از یک بار خوند و باهاش آروم شد و یاد گرفت، امتحان کنید :) 

پ.ن: بذارید به پاى این که سخته کتاب هاى خوب رو آدم هاى خوب هر چه سریع تر نخونن. 
پاسخ:
سلام.
حرف دوستم این بود: " اگر کتابهای نیچه را نخوانده اید سراغ کتاب وقتی نیچه گریست نروید چون تصوری که از شخصیت نیچه بهتون میده صحیح نیست.
 و اگر کتابهای نیچه را خوانده اید بازهم سراغ این کتاب نروید چون عصبانیتان می کند و اخر سر میفهمید که وقتتان را هدر داده اید.
اما اگر نسبت به نیچه  در یک حالت خنثی قرار دارید و هیچ اثری از او نخوانده اید و به رمان های فلسفی علاقه دارید  گزینه ی بدی نیست :)  "

ولی با این همه تعریف کنجکاو شدم که بخونمش :) و حتماً به زودی به سراغش میرم..ممنون به خاطر پیشنهادتون..

+لبخند...
سلام، کتابای اروین یالوم توصیه می‌شود! 
وقتی نیچه گریستو فکر میکنم خونده باشی، درمان شوپنهاور خیلی خوبه و خیره به خورشید نگریستن کاملا درباره ی اضطراب مرگ و فناپذیریه. 

پاسخ:
سلام
وقتی نیچه گریست رو تا وقتی که شناخت نسبتا مناسبی از نیچه و آثارش نداشته باشم نمیخونم..یعنی یک نفر بهم اینطور توصیه کرده..
برای باقی پیشنهادات ممنون حتماً سراغشون میرم.
سلام. کتاب روان درمانی اگزیستانسیال از اروین یالوم رو پیشنهاد می کنم چهار بخش داره که هر کدومش در مورد یکی از این اصوله. خودم تازه شروعش کردم.
پاسخ:
سلام. ممنون بابت پیشنهادتون. گذاشتم تو اولویت حتماً سراغش میرم.
  • ستــ ـاره
  • من هم درگیر هر سه بودم و منتظر آزادی... یا در راهِ آزادی

    جالب بود ممنونم :)
    پاسخ:
    خواهش میکنم :)
  • محمدباقر قنبری نصرآبادی
  • جالب بود!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی