نجات دنیا
مردی که در باغچهاش کار میکند
آنسان که ولتر آرزو داشت،
آنکس که از وجود موسیقی سپاسگزار است،
آنکس که از یافتن ریشهی واژهای لذت میبرد،
آن دو کارگری که در کافهای در جنوب
سرگرم بازی خاموش شطرنجند،
کوزهگری که دربارهی رنگ یا شکل کوزه میاندیشد،
حروفچینی که این صفحه را خوب میآراید
هرچند برایش چندان لذتبخش نباشد،
زن و مردی که آخرین مصراعهای بند معینی از یک شعر بلند را میخوانند،
آنکس که دست نوازشی بر سر حیوان ِخفتهای میکشد،
آنکس که ظلمی را که بر او رفته توجیه میکند
یا دلش میخواهد که توجیه کند،
آنکس که از وجود استیونسن شاد است،
آنکس که ترجیح میدهد حق با دیگران باشد...
این آدمها، ناخودآگاه، دنیا را نجات میدهند.
{ خورخه لوئیس بورخس }
+ترجمهی صفدر تقیزاده
+قبل از خوندنش فکر میکردم فقط من از پیدا کردن ریشه واژه ها لذت میبرم..
- سه شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۲۵ ب.ظ
من و یکی دیگه هم هستیم. وقتی وبلاگتون رو بهش معرفی کردم گفت نقطه اشتراک ماست. گاهی حس میکنم خیلی ازم دوره. این رنج آوره.وقتی نزدیک میشه بهم امیدوار میشم. ممنون که باعث یه لحظه نزدیکی شدی.