آنقدر باهوش که بگذاری پروازم را بکنم..
پنجشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۱۸ ب.ظ
+دوست دارم با تو باشم، چون در کنارت احساس کسالت نمیکنم. حتی وقتی با هم حرف نمیزنیم، حتی وقتی پیش هم نیستیم، احساس کسالت نمیکنم. فکر میکنم علتش این است که به تو اعتماد دارم. حرفم را میفهمی؟ هر چیزی را که در تو میبینم و هر چیزی را که نمیبینم دوست دارم. البته عیب هایت را میشناسم. اما به نظرم محاسن من و معایب تو مکمل هم هستند. تو از یک چیزی میترسی و من از چیزی دیگر. حتی خباثت هایمان با هم جورند! تو بهتر از چیزی هستی که نشان میدهی و من بر عکس. من به نگاهت محتاجم تا کمی بیشتر..وزن داشته باشم. فرانسویها چی میگویند؟ قوام بگیرم؟ وقتی میخواهیم بگوییم کسی از لحاظ درونی جالب است چه میگوییم؟
-"عمیق"؟
+آره..من مثل بادبادکم، اگر کسی قرقره ام را نگیرد، معلوم نیست از کجا سر در بیاورم..اما جالب است..گاهی وقتها به خودم میگویم که تو آنقدر قوی هستی که نگهم داری و آنقدر باهوش که بگذاری پروازم را بکنم..
+دوستش داشتم | آنا گاوالدا | ناهید فروغان | 176 ص
- پنجشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۱۸ ب.ظ