دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!


Dan: I fell in love with her, Alice

Alice: Oh, as if you had no choice? There's a moment, there's always a moment - 'I can do this, I can give in to this, or I can resist it.' And I don't know when your moment was, but I bet you there was one


Closer 2004 Mike Nichols Drama film/Melodrama ‧ 1h 44m 7.3/10IMDb 


http://bayanbox.ir/view/3326331588127594648/photo-2017-08-11-02-02-08.jpg


«نزدیک‌تر» کاوشی است در مفهوم عشق، تعهد، و شهوت در زندگی مدرن. کاوشی صریح و بی‌رحمانه در سوال‌های اساسی و هستی‌شناسانه‌ای که با نحوه زندگی مدرن پیوندی ناگسستنی دارند. «نزدیک‌تر» ما را به میان روابط پیچیده چهار نفر پرتاب می‌کند. آنها به دنبال شناخت هم، کسب لذت، احساس امنیت و دریافت حقیقت هستند. نا‌امیدانه پاسخ‌هایی را جستجو می‌کنند که انگار نمی‌خواهند بدانند و ناباورانه در برابر این حقیقت عریان قرار می‌گیرند که: "آنکه بیشتر دوستش داریم بیشتر از هر کس دیگر توانایی ضربه زدن به ما را دارد."

شاید بعضی از دیالوگ‌ها  متظاهرانه باشند اما لحظات درخشان زیادی در میان آنها هست که به عمق روابط زن و مرد (به صورت کلی) و روابط جنسی (به صورت خاص) در زندگی مدرن نزدیک می‌شوند و انگیزه‌ها و کنش‌هایی را وا‌کاوی می‌کنند که در روابط سنتی میان زن و مرد صادق نبودند ولی متاسفانه، یا چنانچه در ادامه می‌خوانیم، خوشبختانه جزء جدایی‌ناپذیر زندگی مدرن محسوب می‌شوند.
در جوامع عقب‌مانده و سنتی آنچه که یک زن و مرد را به هم پیوند می‌دهد و مانع از جدایی‌شان می‌شود خیلی بیشتر از یک کشش دو‌سویه و عشق است. شاید حتی بتوان گفت بیشتر جبر زمانه و اقتضائات اقتصادی، ‌اجتماعی و فرهنگی هستند که یک رابطه را حفظ می‌کنند. از یک طرف مسائل اقتصادی به خاطر عدم وجود استاندارد‌های حداقلی از تامین و بیمه هستند. آنقدر ناامنی و نگرانی از آینده وجود دارد که زن و مرد باید دست به دست هم بدهند و تمام نیرو و جوانی خود را صرف تامین حداقلی از امنیت و آسایش کنند. در واقع هدف در زندگی به جای «زندگی در سر‌پناه» تبدیل می‌شود به «تلاش برای تامین سر‌پناه».

از سوی دیگر مسائل اجتماعی وجود دارد. در جامعه‌ای چنین سنتی که انسان‌ها همه به کار هم کار دارند و هر کسی پیروی بی‌چون‌و‌‌چرا از هنجارهای پذیرفته شده جامعه را نپذیرد محکوم به طرد است، یک زن به تنهایی چقدر شانس دارد؟ آیا کوچکترین حقوق زندگی و حتی امنیت‌های جانی برای او موجود است که مثلا بتواند هر موقع که خواست مثل یک انسان آزاد از خانه خارج شود و هر کجا خواست برود؟ آیا جز این است که باید -چه زن و چه مرد- باید به خاطر تبعیت نکردن از نورم‌های جامعه جواب پس بدهند و شعور اجتماعی هنوز به آن حد نرسیده که به حریم خصوصی بقیه احترام گذاشته شود؟ در حقیقت بعد از جدایی، یک زن آنقدر محدود می‌شود که خود به خود همه فرصت ها از او دریغ می‌شوند. مسائل مذهبی و اعتقادی و بافت اجتماعی هم هستند که باعث می‌شوند فرصت‌های بعدی فو‌ق‌العاده کم شوند. در واقع روابط زن و مرد عبارت است از آویزان شدن دو نفر به هم و تقلا برای زندگی. در چنین جامعه‌ای شکل روابط خیلی متفاوت است هم معنی با هم بودن فرق دارد و هم معنی جدا شدن. در چنین جامعه‌ای جدا شدن یک زوج مساوی است با مشکلات جدی و در یک کلمه ویران شدن دو زندگی به طوری که باز‌سازی آن مشکل و حتی غیر‌ممکن می‌شود.

اما در زندگی مدرن شکل روابط کاملا متفاوت است. به خاطر عدم نیاز و وجود امنیت‌های همه جانبه و همچنین بالا بودن شعور اجتماعی و اینکه دیگر افراد دخالت و فضولی‌ای در زندگی خصوصی هم نمی‌کنند، هر چند نه صد‌در‌صد اما می‌توان گفت معنی و مفهوم تعهد و مسئولیت و حتی عشق کمی فرق کرده است.

می‌توان گفت «نزدیک‌تر» از دیدگاهی انتقادی و آسیب‌شناسانه به شکل مدرن روابط می‌پردازد و شاید با سردی و تنهایی‌ای که در فیلم موج می‌زند، مخاطب را به دیدگاهی منفی درباره شکل مدرن روابط مرد و زن برساند. اما به نظر من لزوما اینطور نیست و با وجود اشکالات و نارسایی‌های زیاد، نمی‌توان مثل افراد سنتی که وجود این‌طور تلخی‌ها در زندگی مدرن را به مفهوم بد بودن زندگی مدرن و خوب بودن و بر حق بودن روابط سنتی می‌دانند قضاوت کرد. مثلا یک فرد سنتی خواهد گفت می‌بنید چطور آزاد بودن باعث می‌شود همه به دنبال شهوت خود بروند و جملات کلیشه‌ای مثل «کانون خانواده‌ از هم بپاشد» یا زندگی‌ها نابود شود. اما در یک نگاه دوباره می‌بینیم که لزوما اینطور نیست.

وقتی زن و مرد هر کدام جاه‌طلبی‌های کاری و حرفه‌ای خود را دارند و صبح‌ها هریک سوار بر اتوموبیل خود به سر کار و ساختن زندگی خود می‌رود؛ مطمئنا مفهوم تعهد و مسئولیت فرق خواهد کرد. در این شرایط آنچه زن و مرد را به هم پیوند می‌دهد از حسابگری‌های اقتصادی و یا اقتضائات اجتماعی خالی است. و بر خلاف آنچه افراد سنتی و مذهبی دوست دارند بنمایند این روابط میتوانند خیلی درست‌تر، انسانی‌تر، و خالص‌تر باشند. ‌

«جود لاو» در سال 2003 در فیلمی به نام «الفی» به ایفای نقش پرداخت که تعمقی بود در همین مورد. «الفی» خودش باز‌سازی فیلم دیگری به همین نام در دهه 60 بود. در «الفی» دهه 60 جدا شدن مرد از زن ضربه بزرگی برای زن بود و برای او مشکلات و ناراحتی های زیادی به وجود می‌آورد. به طوری که تعهد و مسئولیت حکم می‌کرد روابط مرد و زن پابرجا بماند و در واقع ترک کردن زن به خودخواهی و حتی وحشیگری ظالمانه مرد تعبیر می‌شد. اما در بازسازی «الفی» به تفاوت‌های به وجود آمده در این فاصله توجه شده است. در الفی سال 2003 تنها چیزی که مرد و زن را به هم پیوند می‌دهد کشش و عشقی است که بین آنها وجود دارد. در واقع آنها به جز اینکه از با هم بودن لذت می‌برند دلیل دیگری برای با هم بودن ندارند.

اما روابط مدرن نقاط تاریک و بی‌پاسخ زیادی هم دارند. مرز عشق و شهوت کجاست؟ در یک رابطه دو سویه تا کجا عشق است و از کجا سوءاستفاده؟ آیا روابط جنسی آزاد و تعهد در زناشویی جمع‌ناپذیرند؟

اینجاست که وارد دنیای پیچیده روابط مدرن می‌شویم. در واقع «دن» به این خاطر محتاج «آنا»ست که «آنا» به او احتیاجی ندارد. اما وقتی «آنا» به او وابسته باشد پس «دن» دیگر دلیلی برای داشتن کشش به او نخواهد داشت و این معمای روابط مدرن ماست. چه جواب آن را در بازگشت به سنت‌ها بدانیم یا روابط مدرن را با همین سوراخ‌ها و خلاءها قبول کنیم به هر حال سوالات بی‌پاسخ زیادی به جای خواهند ماند.

فیلم آکنده از عکس العمل‌های ظریف، نگاه‌های معنی دار و دیالوگ‌های فوق العاده ای است که هم در نگاه اول معنی دارند و هم بعد از پایان فیلم مخاطب را متوجه اشاره‌های پنهان در پس خود می‌کنند. «نزدیک‌تر» شاید یک شاهکار بی بدیل نباشد اما فیلم عمیق و پرظرافتیست که ارزش یک بار تماشا را دارد!

+منبع : miladico.blogfa.com

  • موافقین ۴ مخالفین ۰
  • جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۱۹ ق.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۴)

  • ازدواج و رابطه عاطفی موفق
  • بسیار خوب بود به یکی از موضوعاتی اشاره کردی که مردم ما در اون بسیار کم اطلاعات دارن
  • پیمان محسنی کیاسری
  • اوه! من واقعاً نکتهٔ ویرایشی‌ای گفتم؟ چه عجیب.
    من وقتی بعضی از پست‌های این وبلاگ رو خواندم تعجب کردم که چرا زودتر پیداش نکرده بودم، اصلاً دلم نمی‌خواد که چنین وبلاگ‌هایی رو از دست بدم. وبلاگ‌های پر از تجربه که من تحسینشون می‌کنم.

    احتمالاً خوب به این وبلاگ نگاه نکرده بودم و این خبر خوبی نیست :))

    قربانت :)
    پاسخ:
    آره :)
    جالبه منم وبلاگتو تو وبلاگ خود بیان از روی کامنتت پیدا کردم و با خودم گفتم: خدایا! چرا همون موقع دنبالش نکرده بودم.

    بازم ممنون.
  • پیمان محسنی کیاسری
  • بله وقتی سرچ کردم فهمیدم.
    متاسفانه بعد از این یادداشت :)
    پوزش بابت عجله
    پاسخ:
    پیمان راهنماییتات خیلی خوبه.
    اون نکته ویرایشی که بهم گفتی رو هم هنوز بهش فکر میکنم و اعمالش میکنم.
    ممنونم ازت.
  • پیمان محسنی کیاسری
  • خیلی ممنون از پست‌های خیلی خوبت

    برای گوگل لینک به یک سایت خیلی مهمه، منبع گذاشتن اینترنتی به معنی نوشتن اسم سایت زیرش نیست به معنی لینک کردنشه که وزن اعتبارش بیشتر بشه

    برای همین اگه می‌خواهیم منبع بدیم بهتره لینکشون کنیم تا اسم سایت رو بنویسیم :)
    پاسخ:
    ممنون از توصیه ات
    ولی راستش این وبلاگ فیلتر یا حذف شده.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی