ناگهان پرنده وار گم میشد و دست کسی به اون نمیرسید..
جمعه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۰۷ ب.ظ
از این همیشه در دسترس بودن و دم دستی بودن امروزی خوشم نمی آید..دلم میخواست گم تر باشم و رسیدن به من دشوار باشد . آنقدر که اگر کسی مرا خواست پیدایم نکند..و اگر باز هم خواست پیدایم نکند.. و اگر باز هم میخواست ؟..اینبار خودم ، با کمال میل ، به سمتش پرواز کنم..
نمیخواهم جمله ی مزخرف ِ " آدم ها وقتی برای چیزی سختی کشیده باشند قدرش را خواهند دانست" را بگویم..دلم میخواست کسی باشد که قبل از سختی کشیدن ، از همان اول هم ، قدرم را بداند...
- جمعه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۰۷ ب.ظ