دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

نشون بی نشون..

سه شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۲۳ ب.ظ


شاید اگه امروز فقط ده دقیقه بیشتر سر کلاس حل تمرین نمیموندم و به خاطر همین پونزده دقیقه دیرتر به کارگاه نمیرسیدم هیچ کدوم از اتفاق های بعدش اونطور که قرار بود بیافته نمی افتاد و من الان..

شاید اگه استاد حل تمرین بهم نمیگفت که برم پای تخته و اون سوالو حل کنم..شاید اگه دور روز پیش آخر کلاس اون مسئله رو ازش نمیپرسیدم تا امروز مجبورم کنه حلش کنم..شاید اگه آخرین امتحان ترم قبل جور دیگه ای میدادم، شاید..شاید..شاید... همه چیز جور دیگه ای اتفاق می افتاد و من الان...

من به نشونه ها اعتقاد ندارم اما به اتفاقات چرا..بزرگترین اتفاق امروز بهم فهموند تا به حال همه چیز در ذهن من اتفاق افتاده و من چیزی از دنیای واقعی نفهمیدم، اما خوبی زندگی اینه که بدون دونستن یا ندونستن من هم جریان داره و مهم تر از همه اینکه من برخلاف دیشب و تمام شب های قبل خوبم، خیلی خوب..


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۲۳ ب.ظ
  • Mohammad Mahdi ..

نظرات  (۲)

منم به اتفاقات اعتقاد دارم ، و وقتی سلسله روابط بین اونها تو ذهنم روشن میشه حالم خوب میشه و بی اختیار لبخند می زنم ...
پاسخ:
من خیلی دقت نمیکنم ولی بعضی وقت ها این اتفاقات که با یک تصمیم جزئی ممکنه کاملا متفاوت شکل بگیرند حیرت زدم میکنه :)
درود

هر گل که بروید اتفاقی است

هر چند میان باتلاقی است

آزادگی آموز چه توفیر

استاد تو سرو یا که تاقی است

خورشید درون قبرت آید

روشن اگر از شما اجاقی است

آتشکده ایست جاودانی

در سینه ی هر کس اشتیاقی است

در مسجد اگر که شیخ  راوی است

در میکده حرف حرف ساقی است

من خون خورم و مستمع شیخ

مشغول مکیدن سماقی است


پاسخ:
درود
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی