در عصر چشم های تماشایی
با هیات غریب درختان بید
در وزش باد
تصویری از تمامت تنهایی..
بانو
بلند بالا
با قامتی بلندتر از ابتدای تابستان
با گیسوانش افشان
در دست بادها
گوی سبق ربوده ز یلدا
آن آفتاب روشن
آن نازنین من
دامن کشان گذشت و
مرا غرق غم گذاشت..
{ Tanita Tikaram - And I Think Of You }
I don't know where your days are spent
Your lovers and you friends
But I know for sure
Of who you have been thinking
Far beyond the city's lights
Are two who dream a life
Forgive them if they never find their freedom
Their freedom
It's so late
I think of you
I close my eyes
I think of you
- ۲ نظر
- ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۱۱