روی پلکهایم ایستاده
و گیسوانش آمیخته در موهایم
شکل دستان مرا دارد
رنگ چشمانم را نیز
محو شده درسایهام
چون سنگی در آسمان
با چشمانی هماره گشوده
که مرا ازخفتن باز میدارد.
رویاهایش سرشار از نور
خورشیدها را
تبخیر میکنند
مرابه خنده وامیدارند
به گریه میاندازند
و به خنده...
به سخن گفتن
بی هیچ کلامی...
{ پل الوار }
- ۲ نظر
- ۰۵ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۰۵