I hate the way you talk to me and the way you cut your hair. I hate the
way you drive my car. I hate it when you stare. I hate your big dumb
combat boots and the way you read my mind. I hate you much it makes me
sick; it even makes me rhyme. I hate it, I hate the way you're always
right. I hate it when you lie. I hate when you make me laugh, even worse
when you make me cry. I hate it that you're not around, and the fact
that you didn't call. But mostly I hate the way I don't hate you. Not
even close, not even a little bit, not even at all.
متنفرم از طرز حرف زدنت با خودم و طوری که موهات رو میزنی
متنفرم از طرز روندن ماشینم ، متنفرم وقتی خیره میشی
متنفرم از اون چکمه های گندت و طوری که ذهنم رو میخونی
اینقدر ازت متنفرم که داره حالم بهم میخوره حتی کاری با من میکنه که شعر بنویسم
متنفرم متنفرم از اینکه همیشه حق با توئه ؛ متنفرم وقتی دروغ میگی
متنفرم وقتی من رو میخندونی از اون بدتر وقتی که من رو به گریه میندازی
متنفرم وقتی دور رو برم نیستی و این که اصلا بهم زنگ نزدی
اما بیشتر، متنفرم بخاطر اینکه ازت متنفر نیستم، حتی ازت بدم هم نمیاد..نه حتی یه ذره اصلا..
- ۳ نظر
- ۱۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۳۰