دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هاروکی موراکامی» ثبت شده است



به کتابخانه برمیگیردم و در کاناپه و دنیای هزار و یک شب فرو میروم . دنیای واقعی مثل شگرد فیلمها آرام آرام محو میشود. تک و تنها درون جهان داستانم. احساس دلخواهم در این دنیا.

+کافکا در کرانه | هاروکی موراکامی| مهدی غبرایی


گربه گفت : اسمم یادم رفته. یکی داشتم، میدانم، اما یک جایی وسط راه گفتم لازمش ندارم. بنابراین یادم رفته..


+کافکا در کرانه | هاروکی موراکامی| مهدی غبرایی


در میدان کنار ترمینال روی نیمکتی لم میدهم و به آسمان آفتابی زل میزنم. به خودم یادآوری میکنم که آزادم. مثل ابرهایی که در آسمان جولان میدهند، خودم هستم و خودم، یکسره آزاد .


+کافکا در کرانه | هاروکی موراکامی| مهدی غبرایی