یک انتقاد مهم نسبت به دفاع مبتنی بر اختیار آن است که بهترین حالت میتواند وحود شر اخلاقی را توجیه کند ، یعنی شری که مستقیما حاصل کردار آدمی است .
میان اختیارمندی و وجود شرور طبیعی مانند زمین لرزه ، بیماری ، فوران آتشفشان ها و نظایر آنها ارتباط قابل درکی در کار نیست ، مگر اینکه آنها را حاصل خیانت آدم و حوا به اعتماد خداوند بدانیم !
بر وفق آموزه ی هبوط ، هر قسم شری که در عالم هست تقصیرش بر گردن آدمی ست . با این حال ، این نظریه تنها مقبول کسانی ست که پیشاپیش به وجود خدای دین یهود و دین مسیح ایمان دارند .
تبیین های باورپذیر دیگری هم در باب شر طبیعی به دست داده اند . یکی از آن ها این است که نظم در قوانین طبیعت فایده ی مجموعا کثیری دارد که بر سوانح و بلایای گاه به گاهی که این نظم موجب میشود میچربد .
اما این استدلال دست کم از دوجانب آسیب پذیر است .
اولا توضیح نمیدهد که چرا این امکان به فعل در نیامده است که خداوندی که قادر مطلق است قوانین طبیعی خلق کند که هیچ گاه در عمل به شر طبیعی منجر نشوند .
یک جواب احتمالی این است که حتی خداوند هم مقید به قوانین طبیعت ست . ولی این قول حکایت از آن دارد که خداوند به راستی قادر مطلق نیست .
ثانیا این استدلال در توضیح این مسئله نیز ناکام میماند که چرا خداوند در عالم هستی تصرف نمیکند تا به دفعات یشتری معجزه انجام دهد { حداقل برای نجات کودکان ..}
اگر استدلال آورند که خداوند هرگز در جهان تصرف نمیکند یک وجه مهم ایمان خداباوران به پروردگارشان کسر میشود...
+الفبای فلسفه | نایجل واربرتون
- ۰ نظر
- ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۰۰