دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صادق هدایت» ثبت شده است


دنیا به مراد رانده گیر، آخِر چه؟

وین نامهٔ عمر خوانده گیر، آخِر چه؟


گیرم که به کامِ دل بماندی صد سال ،

صد سال دگر بمانده گیر، آخر چه؟



همه بالاخره یک روزی به پوچی زندگی میرسند ، اما در مواجهه با اون سه رویکرد متفاوت اتخاذ میکنند :


1.انکار و تلاش برای معنا دادن (مولانا)

2.افسردگی (صادق هدایت)

3.لذت از فرصت باقی مونده (خیام)



می نوش که عمرِ جاودانی این است،

خود حاصِلَت از دوْرِ جوانی این است.


هنگامِ گُل  است و سبزه ، یاران سرمست،

خوش باش دمی، که زندگانی این است..


+هر دو رباعی از جناب خیام..



{ آدم به حوا... }

لب هایت را بیاور نزدیک..مقصود آفرینش همین است .


+افسانه ی آفرینش | صادق هدایت


ما که از او خواهش نکرده بودیم که ما را بیآفریند و قدرت نمایی بکند..

حالا که کرده چشمش کور بشود باید جورمان را بکشد !


+افسانه ی آفرینش | صادق هدایت..



افسانهٔ آفرینش نمایشنامه ای است کوتاه ( بیست صفحه ) در سه پرده از صادق هدایت نویسنده نامدار ایرانی و جزو کتاب‌های ممنوعه در ایران که با نظر نویسنده توسط دکتر حسن شهید نورایی در پاریس و در نسخه‌های محدودی به چاپ رسید.

بی تردید قصد نویسنده این بوده که آفرینش و نحوه تشکیل ان را از دیدگاه ادیان سامی با استفاده از زبان طنز به باد انتقاد بگیرد؛ که تقریباً هیچ عضوی از آفرینش، از خدا و فرشتگان گرفته تا شیطان را از قلم نیشدار خود در امان نمی‌گذارد. نمایشنامه با عشق زمینی آدم و حوا پایان می‌پذیرد.

بازیگران این خیمه‌شب‌بازی عبارت اند از: خالق اف، جبرائیل پاشا، میکائیل افندی، ملا عزرائیل، اسرافیل بیک، مسیو شیطان، بابا آدم، ننه حوا، حوری‌ها، غلمان‌ها، فیل، شتر مرغ و ... . بر روی جلد اول کتاب این بیت از حافظ به چشم می‌خورد:


پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد..