- ای انسان مرموز، آنکه بیش از همه دوست میداری کیست؟
پدرت؟ مادرت؟ خواهرت یا برادرت؟
- نه پدر دارم، نه مادر، نه خواهر و نه برادر.
- دوستانت؟
- سخنی بر زبان میآورید که معنایش هنوز برایم ناشناخته مانده.
- وطنت؟
- نمیدانم که در کدام نقطه از جهان است.
-زیبایی؟
- او را دوست میداشتم، اگر به کمال رسیده و جاودانی بود.
-زر؟
- از آن بیزارم همانگونه که شما از خدا بیزارید.
- آه، پس چه دوستداری، ای غریبهی شگفت انگیز؟
- من ابرها را دوست دارم...ابرهایی که میگذرند…
آنجا… آنجا… ابرهای شگرف را.
{ شارل بودلر }
- ۰ نظر
- ۰۶ فروردين ۹۸ ، ۲۲:۰۷