پدر و مادر، فرزندانشان را میبینند، روحشان را؟ هرگز .
روح امیلی به اندازه ی یک قطره ی شبنم است، قلمرو او، قلمرو ریزترین جزئیات است. از خلال شیشه ی رنگین بال های یک سنجاقک آسمان را به تماشا می نشیند و به زنگوله های یک گل موگه صومعه ای برای خود میسازد، ستاره های آسمان در آتشدان شومینه اش فرو می افتند، تختخواب پوشیده از برف و میزش از چوب گیلاس است.
اتاقش سادگی شاهانه ی سلول یک راهب را دارد و چون زیبایی اش را به رخ نمیکشد، زیباترست.
+بانوی سپید | کریستیان بوبن | ترجمه : مهوش قویمی
- ۰ نظر
- ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۰۸