دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «از دل کندن» ثبت شده است


از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران...رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی..تو بمان و دگران ، وای به حال دگران !


{ شهریار }



تو حق نداری عاشقِ کسی بمانی که سالهاست رفته..

تو ، مالِ کسی نیستی که نیست

تو حق نداری اسمِ دردهای مزمنت را عشق بگذاری...


می‌توانی مدیونِ زخم‌هایت باشی

اما محتاجِ آنکه زخمیَت کرده ، نه.


دست بردار از این افسانه‌های بی‌ سر و ته
که به نامِ عشق،
فرصتِ عشق را از تو می‌گیرد

آنکه تو را، زخمیِ خود می‌خواهد

آدمِ تو نیست، آدم نیست !

و تو سال هاست حوای بی آدمی

تنها، حواست نیست....


{ افشین یداللهی }


http://s6.picofile.com/file/8219503442/1435758318558.jpg


+خیلی ها فکر میکنند شاعرانه ست یا اسمش را وفاداری میگذارنند. اما ماندن پای کسی که رفته چیزی جز حماقت نیست. چیزی که یکبار اتفاق می افتد زندگیست، نه عشق!