چندسال پیش جملهی جالبی از یکی دوستانم که در کار نتورک مارکتینگ بود شنیدم، جملهای که در همایشهایشان از آن استفاده میکردند و نقل به مضمون آن این بود که با هرکسی آنطور رفتار کن که انگار قرار است تا ساعتی دیگر یک میلیون دلار به تو هدیه کند!
کاری به این ندارم که خود نتورکرها اصلا شبیه به این جمله نیستند (و بیشتر شبیه به کیسههای متحرک پولی هستند که به تو هم شبیه یک دستهچک یا عابر بانک نگاه میکنند و میخواهند کالایی را که اصلا به دردت نمیخورد به زور در یقهات بچپانند) اما خود این جمله و پیام پشت آن بنظرم جالب است و اتفاقا چقدر دقیق و درست به یک ضعف بزرگ انسانی اشاره میکند. منفعت (مالی) رفتار ما را همیشه به وضوح عوض میکند. به خودم فکر میکردم که در کودکی و پیش از گرفتن عیدی چقدر مودبتر میشدم یا پیش از گرفتن ماهیانه چقدر سربه زیرتر بودم!
البته که هر خدماتدهندهای در بازار هم به اندازه وسع مالی و میزان منفعتی که مشتری برایش دارد به او احترام میگذارد. اما در حقیقت این جمله میتواند چیز دیگری را هم در بیرون از دنیای کسب و کار و در قالب یک تمثیل به ما بگوید. اینکه میتوانیم با یادآوری این مثال، بدون هیچگونه منفعتی آنی، که مشخص و قطعی باشد، به بهترین شکل ممکن با دیگران رفتار کنیم. اما آیا اینکار بهترین تصمیم در تعامل با دیگران است؟ یا بهتر بگویم، چنین کاری اصلا ممکن است؟!
مهمترین آدم زندگیتان را تصور کنید و به این فکر کنید که قرار باشد برای همه آدمهای دور و نزدیک زندگیتان به اندازه او انرژی بگذارید و تقریبا به همان شیوهای که با او رفتار میکنید با آنها رفتار کنید. تصور کنید چنین کاری در طولانی مدت چه انرژی عظیمی میطلبد! نیرویی که قطعا یافتن آن در هر انسانی ممکن نیست. بنظرم یک نقشه از پیش شکستخورده است.
اما اگر همچین کاری ممکن بود هم چه میشد؟ جدا از اینکه فکر میکنم طبیعتا هر آدمی شایسته بهترین برخورد و رفتار ما نیست، احتمالا ذات ما آدمها اینقدر خوب نیست که بتوانیم بیچشمداشت و بدون فکر کردن به منفعتهایمان اینگونه باشیم! یعنی میتوانیم اما دوام نمیآورد. فراموشش میکنیم و حتی اگر یادمان باشد حوصله و حالش را نخواهیم داشت. در بهترین حالت شبیه لوئیسای نفرت انگیز me before you (با بازی امیلیا کلارک) میشویم که نه با هرکسی که تنها با میلیونرها اینگونه رفتار میکند. با آن چشم و دل ناسیر و خندههای چندش منفعت طلبش.
- ۱ نظر
- ۱۷ دی ۹۹ ، ۲۲:۰۸