دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سفر» ثبت شده است


فکر میکنم تو این چند روز به اندازه یکسال تغییر کردم..طبق تصمیماتی که بعد از خوندن کتاب زوربا گرفته بودم پیش رفتم و به هیچ پیشنهادی نه نگفتم..البته یه تبصره برای این قانون گذاشتم و اون هم عدم وجود آسیب های بلندمدت جسمانی ، روانی و عاطفی در صورت قبول اونها بود..پیش بینی کردم و دوتا از این پیشنهادات رو مطابق این تبصره دیدم و بهشون نه گفتم اما پاسخم به مابقی مثبت بود..

تصورم این بود که من آدم تنها سفر کردنم و نهایتا کمپ های دونفری..اما این تجربه باعث شد بفهمم گروه خوب میتونه همه معادلات رو به هم بریزه و لذت بخش ترین لحظات و خاطرات رو رقم بزنه ، جوری که این سفر به بهترین تجربه ی زندگیم تا این لحظه تبدیل شد..از طرفی متوجه شدم این یه بخش از سبک زندگی مورد علاقه ی منه..حداقل یک سفر گروهی با یک مجموعه ی باحال و یک یا دو شهر یا طبیعت گردی انفرادی در هر ماه..زندگی به اشکال دیگه مایه خسران خواهد بود .



آن هنگام که ناامیدی در من ریشه می‌دواند
نیمه های شب از خواب برمی‌خیزم

خاموش و  هراسان از آینده خودم و فرزندانم
می‌روم و آنجا که مرغابی وحشی

غرق در زیبایی‌اش

در آغوش نهر آرام گرفته

می‌نشینم

آرامش نهفته در طبیعت وحشی را حس می کنم
طبیعتی که چیزی در آن خاطر خود را با ترس از آینده
مکدر نمی‌کند

حضور آرام نهر را درک می کنم
و بر فراز سرم ستاره های روز-خاموش را می‌بینم که
در انتظار فروغ شان می‌نشینند
لحظاتی چند
از آرامش این جهان آرام می‌گیرم

و دیگر رها هستم ...


{ وندل بری }


http://bayanbox.ir/view/1083760471534560974/3fa318c1e491e0c02a21ec3a491fe92e.jpg


http://bayanbox.ir/view/8110697220316385148/20160811-110343-Medium.jpg


اولین تجربه ی کمپینگ - دریاچه میانشه..



بی شانه ی تو سر به کجا می گذاشتم ؟

ای نارفیق کوه و بیابان اگر نبود ...


{ حسین جنتی }


http://bayanbox.ir/view/2334741460552779587/20160811-130929-Medium.jpg


می گفتمت چه دیده ام و چیست در دلم ،
این ترسِ خنده آورم از جان اگر نبود !