دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بازی ها» ثبت شده است


{ مقدمه: 2-ساخت بخشیدن به زمان }


پس از گرسنگی محرک و سپس گرسنگی به رسمیت شناخته شدن نوبت به گرسنگی ساخت می رسد. در شرایط عادی روزمره مردم بعد از سلام و احوال پرسی چه میکنند؟ مسئله دائمی مخصوصا برای نوجوانان این است: (بعد به او چه بگویم؟)

گذشته از نوجوانان برای بیشتر مردم هیچ چیز ناراحت کننده تر از مکث اجتماعی نیست. یک دوره سکوت و زمان بدون ساختی که در آن هیچ کدام از حاضران نمیدانند چه حرف جالبی بزنند. 

مسئله ی ابدی آدمیزاد این است که اوقات بیداری اش را چگونه بسازد و شکل دهد. بنابراین از نظر وجودی اساس سراسر زندگی اجتماعی یاری دادن متقابل برای اجرای این برنامه است.


+بازی ها ( روانشناسی روابط انسانی) | اریک برن | اسماعیل فصیح


[مقدمه: 1- آمیزش اجتماعی]


واژه ی نوازش را معمولا یک تماس جسمی صمیمانه میدانند اما نوازش در عمل ممکن است شکل های متعددی داشته باشد. نوازش را میتوان هر حرکتی دانست که به رسمیت شناختن حضور دیگری را نشان میدهد. به این ترتیب نوازش را میتوان واحد اساسی عمل اجتماعی نامید. تبادل نوازش ها رفتار متقابلی را شکل میدهد که واحد آمیزش اجتماعی ست..

تا آنجا که به نظریه بازی ها مربوط است، وجود هر آمیزش اجتماعی، هرچه که باشد، بر فقدان آن مزیت زیستی دارد.

این اصل در آزمایش هایی که دکتر اس.لواین روی موش ها انجام داده نشان داده شده است  نتیجه این آزمایش ها این بود که نه تنها رشد جسمی و فکری و عاطفی، بلکه رشد بیوشیمیایی مغز و حتی مقاومت در برابر لوسمی (سرطان خون) تحت تاثیر نوازش ها قرار دارند! جنبه ی مهم این آزمایشها این بود که نشان داده شد نوازش های ملایم و شوک های الکترونیکی دردناک در سلامتی جانور تاثیر مساوی دارند.


+بازی ها ( روانشناسی روابط انسانی) | اریک برن | اسماعیل فصیح


[مقدمه: 1- آمیزش اجتماعی]


توجه روانپزشکی اجتماعی به این است که در جریان عادی رشد، از وقتی که نوزاد از مادرش جدا میشود چه اتفاقی می افتد. تمام آنچه را که تا پیش از این بیان شد میتوان تنها در یک عبارت مصطلح خلاصه کرد: "اگر نوازش نشوی، روانت نابود میشود!"

بنابراین بعد از آن که دوران صمیمیت دامان مادر به پایان رسید، فرد در بقیه عمر هر روز با این معما رو به رو میشود که دست تقدیر چه شاخی سر راهش سبز خواهد کرد. یک شاخ عبارت است از نیروهای اجتماعی و روانشناختی و زیستی که مدام سد ادامه صمیمیت جسمانی به سبک دوران نوزادی میشود و شاخ دیگر تلاش مداوم اوست برای کسب مجدد آن صمیمیت.

در بسیاری از موارد فرد سازگاری نشان میدهد و یادمیگیرد تا با کمترین نوازش، حتی از نوع نمادین آن خود را راضی کند، تا جایی که گاهی حتی مشاهده یک سر تکان دادن در تایید کارهای او و به رسمیت شناختن موجودیتش، برایش کافی ست - اگر چه آرزوی اولیه او برای صمیمیت جسماتنی به همان میزان باقی مانده است.

در واقع گرسنگی محرک ایام نوزادی تا حدی تبدیل به گرسنگی "به رسمیت شناخته شدن" میگردد. با افزایش یافتن پیچیدگی های این سازش، شخص در تلاش برای به رسمیت شناخته شدن منفردتر میشود، و همین نشانه هاست که به آمیزش اجتماعی تنوع میبخشد و سرنوشت فرد را تعیین میکند.

یک هنرپیشه سینما ممکن است نیاز داشته باشد در هفته صدها تشویق و نوازش از دوستداران گمنام و غیرقابل شناسایی اش دریافت کند تا مغزش نپکد، درحالیکه سلامت جسمی و روانی یک دانشمند احتمالا تنها مستلزم دستی ست که استادی سرشناس سالی یک بار محض تشویق به پشتش بنوازد!


+بازی ها ( روانشناسی روابط انسانی) | اریک برن | اسماعیل فصیح


[مقدمه: 1- آمیزش اجتماعی]


دکتر اسپیتز متوجه شد نوزادانی که پس از تولد برای مدتی طولانی از آغوش محروم میگردند رفته رفته دچار افت روحی غیرقابل جبرانی میشوند و چه بسا سرانجام با ناراحتی های روانی ناشی از آن از پای درآیند.

آنچه اسپیتز محرومیت عاطفی مینامد میتواند مهلک باشد. این ملاحظات که به فرضیه گرسنگی محرک (stimulus hunger) در نوزاد انجامید دال برآن بود که مطلوب ترین محرک ها آنهایی هستند که از راه صمیمیت جسمی عمل میکنند. نظیر چنین پدیده ای در بزرگسالانی که در معرض محرومیت احساسی واقع میشوند هم دیده میشود.

شاید تاثیر چنین محرومیت ها آنچنان در چشم نباشد اما واضح است که میتواند منجر به روان پریشی موقت یا  حتی اختلالات روانی بلندمدت شود. درگذشته دیده شده است که در محکومان به حبس های انفرادی بلندمدت، محرومیت های اجتماعی و احساسی اثراتی مشابه گذاشته اند. در حقیقت زندان انفرادی از جمله تنبیهاتی ست که حتی زندانیانی که در برابر شکنجه سخت و مقاوم بوده اند از آن وحشت دارند.

از لحاظ زیست شناختی این امکان هست که محرومیت های عاطفی و احساسی موجد تغییراتی عضوی در بدن شوند. اگر نظام فعال کننده شبکه اعصاب در ساقه مغز به انداز کافی تحریک نشود تغییراتی در جهت فساد یاخته های عصبی صورت میگیرد.

بنابراین میتوان زنجیره ای زیست شناختی فرض نمود که محرومیت های عاطفی و احساسی را (با واسطه بی توجهی) به فساد سلولی و نهایتا مرگ پیوند میدهد!

در این رهگذر برای بقای ساختمان تن گرسنگی محرک(احساسی) و گرسنگی غذایی اهمیت حیاتی یکسانی دارند.


+بازی ها ( روانشناسی روابط انسانی) | اریک برن | اسماعیل فصیح