دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

دچــآر باید بود..

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش!

۵۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است


میتونید این ویدئو تا انتها ببینید ؟



مادرم همیشه یه چیزی میگفت ، که منو دیوونه میکرد
"خورشید هر روز  طلوع و غروب میکنه و تو هم میتونی انتخاب کنی که بری تماشاش کنی یا نه..
میتونی خودت  درمسیر  زیبایی ها قرار بدی.. " و این فقط انتخاب خودته..


Wild (2014)  - Director: Jean-Marc Vallée


http://s7.picofile.com/file/8244673434/Wild_2014_BluRay_720p_Ganool_108160_2016_03_23_12_52_32_.JPG


شاید اگه چند سال پیش این کتاب میخوندم برام جالب و جذاب بود ولی الان خیلی با چیز عجیبی مواجه نشدم لااقل نه اونطور که ازش تعریف شده بود
فکر میکنم خیلی از نوجوون هایی که واقعا چیزی سرشون میشه مثل هولدن کالفیلد به دنیا و آدم هاش نگاه میکنند اما تعداد خیلی کمی از اون ها به این اندازه عاصی و سرکش بودن انتخاب میکنند..
تمام کتاب در مورد دلمشغولی ها و افکار ، هولدنه اما فقط دوبار اون ها را با اطرافیانش در میون میذاره .. بار اول با دوست دخترش که به گریه کردن و قهرش منتهی میشه و بار دوم با خواهرش فیبی  جاییکه راجع‌ به این‌که دوست داره در آینده چه کاره بشه صحبت می‌کنه ،

"همه‌ش مجسم می‌کنم که هزارها بچه‌ی کوچیک دارن تو دشت بازی می‌کنن و هیش‌کی هم اون‌جا نیس، منظورم آدم بزرگه، جز من. من هم لبه‌ی یه پرت‌گاه خطرناک وایساده‌م و باید هر کسی رو که میاد طرف پرتگاه بگیرم... تمام روز کارم همینه. یه ناتور ِ دشتم..."

در مورد این کتاب زیاد صحبت شده فقط یک نکته در مورد اسم این کتاب ( The Catcher in the Rye ) بگم که با توجه به واژه Catcher نام " ناطور دشت " درسته و نه " ناتور دشت "
چون ناطور به معنای " نگهبان و نگهدارندست " و ناتور به معنای " ته و انتها " ... وعجیبه که مترجم این کتاب ( محمد نجفی ) جنین تسلط پایینی به زبان فارسی داشته..البته شاید هم من در اشتباه باشم .
من ترجمه آقای احمد کریمی خوندم که ترجمه خوبی نبود . متن سازگاری مناسبی بین لحن رسمی و عامیانه نداشت و دائما بین این دو شناور بود که خوش آیند نبود .مشکلی که من هم در نوشتن دارم . گویا در کل ترجمه ی آقای نجفی مناسب تره..


http://s6.picofile.com/file/8244669642/1335474302_salinger_103_h.jpg


1
تمام آن مزخرفاتی که توی مجله ساتردی ایوینینگ پست و آن جور مجله ها توی کاریکاتور ها می کشند که مردهایی را نشان می دهد که گوشه خیابان ها مثل خوک تیرخورده ایستاده اند، چون معشوقه شان دیر کرده است – این ها همه دروغ و مزخرف است. اگر دختر موقعی که سر وعده اش می آید خوشگل و دلربا باشد، چه کسی به دیر آمدنش اهمیت می دهد؟
به خدا هیچ کس.


2
جناب سروان یکی از آن اشخاصی بود که خیال می کنند اگر نتوانند موقع دست دادن با یک نفر چهل تا از انگشت های او را بشکنند، باید اسمشان را گذاشت زن صفت و ... من از این جور مردانگی نشان دادن ها بی اندازه متنفرم.

3
من همیشه به اشخاصی که از دیدنشان ابداً خوشحال نمی شوم، مجبورم بگویم “از دیدنتون خیلی خوشوقت شدم.” با این حال اگر آدم بخواهد توی این دنیا جل و پلاسش را از آب در بیاورد، مجبور است که از این جور مزخرفات به مردم تحویل بدهد.

4
زن مانند ویولن است، برای اینکه آدم بتواند آن را خوب بنوازد، باید نوازنده زبردستی باشد.

5
به نظر من بهتر از همه این است که آدم با مسخره بازی حالِ دختری را بگیرد؛ اما عجیب است. دخترهایی که من حقیقتاً دوستشان دارم آن هایی هستند که هیچ وقت دلم نمی خواهد مسخره شان بکنم. بعضی اوقات فکر می کنم که اگر آدم ها آن ها را مسخره بکند، خوششان می آید

6
علامت انسان رشد نیافته این است که می خواهد بزرگوارانه در راه یک هدف جان بسپارد، و حال آنکه علامت انسان رشد یافته این است که می خواهد در راه یک هدف به فروتنی زندگی کند. (به نقل از ویلهلم استکل)

7
 مردم همیشه برای چیزها و آدم های عوضی دست می زنن..

8
یکی از اشکالای این روشنفکرا و آدمای باهوش اینه که درباره‌ی چیزی حرف نمی‌زنن مگه این که مهارِ قضیه دست خودشون باشه. همیشه می‌خوان وقتی خودشون خفه شدن تو هم خفه شی و وقتی خودشون می‌رن تو اتاقشون تو هم بری


9
امیوارم اگه واقعا مردم، یه نفر پیدا شه که عقل تو کله ش باشه و پرتم کنه تو رودخونه، یا نمی دونم، هر کاری بکنه غیر گذاشتن تو قبرستون. اونم واسه اینکه مردم بیان و یکشنبه ها گل بزارن رو شکمم و این مزخرفات. وقتی مردی گل می خوای چیکار؟


10
برگه مو همچین دستش گرفته بود انگار گُه دستش گرفته. گفت «از چهارم نوامبر تا دوم دسامبر، "مصریان" رو خوندیم. جزو سوالات انتخابی هم تو مصریان رو انتخاب کردی. دوس داری ببینی چی نوشتی؟»
گفتم«نه آقا. همچین دلمون نمی خواد.»

با این حال شروع کرد به خوندن. وقتی یه معلم می خواد کاری رو بکنه هیچ چی جلودارش نیست. کارشو می کنه.


11
استرادلِیتِر گفت«هِی. می خوای یه لطف بزرگی در حقم بکنی؟»
گفتم«چی؟» ولی نه با میل و رغبت. همیشه از یکی می خواست در حقش لطفِ بزرگی بکنه. این خوش تیپا، یا اونایی که خیال می کنن چه ... ان همیشه از آدم می خوان در حق شون لطفِ بزرگی بکنه. فقط چون خودشون کشته مُرده ی خودشونن فکر می کنن بقیه م کشته مُرده ی اونان. یه جورایی خنده داره.




جان به فدای عاشقان ، خوش هوسی است عاشقی

عشق پرست ای پسر ، باد هواست مابقی..


{ مولانا }



http://s7.picofile.com/file/8244571292/61afc8041680f68acecd2e516946f672.jpg


علامت انسان رشد نیافته این است که می خواهد بزرگوارانه در راه یک هدف جان بسپارد، و حال آنکه علامت انسان رشد یافته این است که می خواهد در راه یک هدف به فروتنی زندگی کند . (به نقل از ویلهلم استکل ، روانشناس مشهور آمریکایی)


+ناطور دشت | جی دی سلینجر | احمد کریمی



اگه جراتت نا امیدت کرد ، از جراتت هم فراتر برو...


If your Nerve, deny you—
Go above your Nerve—
He can lean against the Grave,
If he fear to swerve—

That's a steady posture—
Never any bend
Held of those Brass arms—
Best Giant made—

If your Soul seesaw—
Lift the Flesh door—
The Poltroon wants Oxygen—
Nothing more—


قبرستان را هم خارج شهر ساخته بودند، تا آدم را به یاد مرگ نیندازد. حتی سنگ قبرها هم می خواهند یاد مرگ را از ذهن تو دور کنند. آن ها نمیگویند که آدم های زیرزمین مرده اند، آنها در خواب فرو رفتگان و درگذشتگانند..


+تنفس در هوای تازه | جورج اورول 



" آیا خدا وجود دارد " نام مقاله ی 9 صفحه ای از برتراند راسل که همونطور که از اسمش بر میاد به مسئله ی وجود خدا میپردازه . این مقاله در سال 1952 نوشته شده اما برای اولین بار در سال 1997 منتشر شده..

به نظرم ترجمه ی این اثر به فارسی ( حداقل در این نسخه ) به خوبی انجام نشده ( مترجم از اون پشت اشاره میکنند بهتر بلدید خودتون انجام بدید :) اما قابل فهمه و هرچقدر که جلوتر میره بهتر و بهتر میشه..

راسل نه دلیلی برای اثبات خدا میاره و نه دلیلی برای انکار اون ( چون خودش هم یک ندانم گرا بوده)..ولی نظرات و برهان های خدا پرستانو به نقد میکشه و نشون میده فاقد ارزش علمی و منطقی هستند .


http://s7.picofile.com/file/8244470200/1.jpg


در پایان این مقاله هم برتراند راسل به نکته ی جالبی در مورد اعتقادات  ادیان و مذاهب مختلف اشاره میکنه که شاید اگر همه ی پیروان این مکاتب فارغ از هر اعتقاداتی که دارند بهش دقت میکردند تعارض و رویارویی های کمتری میانشون اتفاق می افتاد..

این که همه ی ما به راحتی ( و شاید به درستی ) اعتقادات مکاتب دیگر نامعقول و حشتناک و یا حتی خنده دار  میبینیم ، اما در مواجهه با اعتقادات خودمون دارای این نگاه منطقی نیستیم و هیچوقت با دریچه ی عقل بهشون ورود نمیکنیم .  که البته شاید بخشی از اون به خاطر آموزش های دوران کودکی باشه و این هر نوع تغییری به شدت دشوار میکنه .

http://s7.picofile.com/file/8244471026/12.jpg


+برتراند راسل ،  پیشگام تحلیل منطقی و مدافع سرسخت تجربه‌گرایی بود. او در مسائل پُر اهمیتی نظیر چگونگی کارکرد ذهن، شیوۀ تجربه کردن جهان پیرامون، ذات واقعی معنای کلمات و جملات بحث و فحص کرد، و از این طریق ابزارهای علمی و فلسفی ارزشمندی برای ما به ارمغان آورد؛

اما تلاش وی برای جستجوی حقیقت فقط به فرمول‌های خشک منطق محدود نماند، فعالیت‌های اجتماعی او در دفاع از حق رأی زنان، صلح، حقوق مردم جهان سوم و انتقاد شدید از حکومت‌های تمامیت‌خواه بخش جدایی‌ناپذیر فعالیت علمی و فلسفی وی به شمار می‌آید..



تو هم دلبندی هم دل میبری زیبای خفته ، گهی با ما گهی با دیگرانی، ای سیه مو

کمی کم کن از آن ناز ُ ادا گنگ و پنهان ، شبیه نامه های بی نشانی ای سیه مو


نمی دانم کجا زلفت جنونم را بر انگیخت ، کجای زندگی من تو رخ دادی سیه مو

نمی دانی کجای قلبم و گیری نشونه ، تو صاحب اختیار مایی و مختاری سیه مو..


{ فراز حلمی }


+ { Ali Zand Vakili - Siah Moo }


گلی : قوطی کنسرو،لوبیا و تن ، یعنی نه زن نه بچه..یعنی زندگی تنها
یعنی وقتی سرت رو میذاری روی بالش تنهایی
وقتی از جات بلند میشی تنهایی
با خودت حرف میزنی..

من چرا این چیزا رو برای تو میگم ؟
برو برو دیر شد.


[ ماهی ها عاشق می شوند - علی رفیعی ]



دیالوگ ماهی ها عاشق می شوند


اول..

+چه جوری میشه فهمید فرق ماهی پرورشی با رودخونه ای چیه ؟
- خیلی سادست . ماهی پرورشی ُ وقتی از آب میگیرن از بس شله  هم سرش میفته پایین ، هم دمش . اما ماهی رودخونه ای محکم  ِ ، عین همین چنگال وایمیسته .. میدونید چرا ؟ اول به خاطر اینکه تو رودخونه های سرد کوهستانی زندگی میکنه..آب سرد ، گوشتش سفت و محکم میکنه..ولی یه دلیل مهم ترم داره .. قزل آلا از اون ماهی هایی که خلاف جهت آب شنا میکنه..همینم گاهی باعث مرگش میشه ..ولی اونایی که زنده میمونند گوشت خوشمزه و سفتی دارند . بعضی از ماهیگیرا ،  بهشون میگن نترس ماهی ، بعضی ها هم میگن عاشق ماهی..



دوم..

عزیز: می دونی محلی ها به این ماهی چی میگن؟ یه عده بهشون میگن نترس ماهی، یه عده  هم میگن عاشق ماهی.
توکا: اینا رو از کجا می دونین؟

عزیز: از یه کسی شنیدم.حالا تو کدومش بیشتر دوست داری ، نترس ماهی یا عاشق ماهی ؟
توکا: خب... نترس نباشه که عاشق نمیشه .


[ ماهی ها عاشق می شوند - علی رفیعی ]




http://www.setarehnews.ir/images/docs/000056/n00056965-t.jpg



+فیلم یک عاشقانه ساده و صمیمی است، بدون پیچیدگی‌های خاص، بازی‌ها هم روان و دوست‌داشتنی هستند. ترکیب‌بندی و طراحی قاب‌ها در برخی لحظات فیلم این حس را به شما القا می‌کند که در حال تماشای پوسترهایی متحرک هستید، که این موضوع با تئاتری بودن عوامل فیلم و فیلم‌برداری محمود کلاری بی‌ربط نیست. فیلم از جنبه هویتی هم حائز توجه است، به بهانه‌های مختلف غذاهای رنگارنگ نمایش داده می‌شود و حسابی با اشتهای شما بازی می‌کند و بخشی از فرهنگ مردم شمال هم به تصویر درمی‌آید..